صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > شاملویی که "در نتوانستن" شکل می گیرد

شاملویی که "در نتوانستن" شکل می گیرد

جاويد فرهاد
يكشنبه 4 مارچ 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

"غزلی در نتوانستن"، از بهترین شعر هایِ "احمد شاملو" است که در دهه ی چهل( 13 دی 1343) خورشیدی سروده شده است.
این شعر چند تا ویژه گی دارد که در اینجا به بیان آن ها می پردازم؛ اما نخست از همه، این شعر را از آغاز تا فرجام می آورم وسپس ویژه گی هایش را نشان می دهم:
غزلی در نتوانستن

"از دست هایِ گرمِ تو
کودکانِ توأمانِ آغوشِ خویش
سخن ها می توانم گفت
غمِ نان اگر بگذارد.

نغمه در نغمه در افکنده
ای مسیح مادر، ای خورشید
از مهربانیِ بی دریغ جانت
با چنگِ تمامی نا پذیرِتو سروده ها می توانم کرد
غمِ نان اگر بگذارد.

رنگ ها در رنگ ها دویده
از رنگین کمانِ بهاری تو
که سراپرده در این باغِ خزان رسیده برافراشته است
نقش ها می توانم زد
غمِ نان اگر بگذارد.

چشمه ساری در دل و
آبشاری در کف،
آفتابی در نگاه و
فرشته ای در پیراهن؛
از انسانی که تویی
قصه ها می توانم کرد
غمِ نان اگر بگذارد.

ویژه گی نخست؛ تغزل در خدمت مفهومِ اجتماعی:
زبان این شعر با آن که رویکرد تغزلی دارد؛ اما تکرار مصرع" غمِ نان اگر بگذارد" در پایان هر چهار پاره ی شعر ، بافتِ مفهوم اجتماعی به زبانِ تغزل است. بیان شاملو درپاره های چهارگانه ی " غزلی در نتوانستن" ،بی گمان باز گو کننده ی وسواس، رنج و ناگزیری آدم های سرگردان دراین کرۀ خاکی است که به نقل از "فروغ" : "نان ، نیروی شگفت رسالت را در آنان مغلوب کرده" است.
مهمترین ویژه گی شاملو دراین شعر ( غزلی درنتوانستن) این است که از زبانِ تغزلی به حیث ظرفی برای بیان مظروف محتوایی؛ یعنی ارائه مفهوم اجتماعی استفاده کرده است. این ویژه گی در شعر شاملوبه روشنی باز گو کننده ی این نکته است که زبان تغزلی در شعر ، تنها در باز گویی مفاهیم غزلی (و مغازله یی به مفهوم کهن آن) خلاصه نمی شود،بلکه زبانِ تغزل، فراتر از مفاهیم تغزلی نیز می تواند کاربرد داشته باشد.
ویژه گی دوم؛ سه روایت و یک تصویر:
"دست هایِ گرم" در پاره ی نخست،" نغمه در نغمه" در پاره ی دوم" و رنگ ها در رنگ ها " در پاره ی سوم شعر، درواقع آغازی
برای ادامه روایت ها در شعر اند؛ اما " چشمه ساری در دل وآبشاری درکف + آفتابی در نگاه و فرشته ای درپیراهن" ،تصویری از انسان ویژه است که شاملو او رادرذهن ما شاعرانه می سازد تا به ارزش خارق العاده اش به حیث انسان ویژه، پی ببریم؛ اما باز هم "غمِ نان اگر بگذارد".
این سه نکته روایت را از پاره ی نخست تا پاره سوم می توان درواقع، پیش زمینه یی برای تصویرسازی از انسان شکوهمندی دانست که غمِ نان نمی گذارد از او سخن گفت. شکل گیری سه روایت در پیوند با یک تصویر برای افاده ی مفهومی از انسان والا، از شمار ویژه گی های بسیار چشمگیر در شعرِ "غزلی در نتوانستن" است.
ویژه گی سوم؛ شاملویی که " در نتوانستن" شکل می گیرد:
"نتوانستنِ" شاملو در این شعر ، در واقع اوجِ "توانستن" او در باز تاب مفهوم اجتماعی به زبانِ تغزل است. با آنکه زبان در " غزلی در نتوانستن" تغزلی است؛ اما محتوا در کلیت با رویکرد اجتماعی همراه است.
در بسیاری از شعر های شاملو( به ویژه در شبانه هایش) این رویکرد باز گوییِ مفاهیمِ اجتماعی به زبانِ تغزل، محسوس است. به گونه ی مثال، بریده ای از چند شبانه ی او را اینجا نقل می کنم تا در توجیه بیشتر از این مسأله کمک مان کند:
" من آن خاکسترِ سردم که درمن
شعله ی همه عصیان هاست،
من آن دریایِ آرامم که درمن
فریاد همه توفان هاست،
من آن سردابِ تاریکم که درمن
آتش همه ایمان هاست."
*****
"یارانِ من بیایید
با درد هایتان
و زهرِ دردتان را
در زخمِ قلب من بچکانید."
******
"نگاهت
شکستِ ستمگری ست-
و چشمانت به من گفتند
که فردا
روزِ دیگری ست."
دقت دراین نمونه ها، بی شبهه بیانگر بازتاب مفاهیمِ اجتماعی به زبانِ تغزل است؛ با آنکه روحِ زبان در این شعر ها با نوعی تغزل همراه است؛ اما محتوا(همان گونه که گفتم) از رویکرد جمعی و اجتماعی بحث می کند.
برینیاد آنچه گفته شد، شاملو با شکل دادن این ویژه گی در شعر(بازتابِ مفاهیمِ اجتماعی به زبانِ تغزل ) بی تردید ظرفیت های گسترده یی را در زمینه ی کاربرد زبان در حوزه ی شعرامروز ایجاد کرده است.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آقای مير هزار ، به کدام دليل ، کامنت من که يک کلمه رکيک در آن نيست ، حذف شده است ؟
    اين چه بساطی است که راه انداخته ايد؛ هر چيز که مورد توافق شما و شرکاء نباشد ، ناخوانده محو ميشود! فريدون آژنگ

    • تاثيراتی که حذف اين کامنت متبارز ميسازد:
      ۱ ـ متباين بودن اين امر با شعار« کابل پرس? سانسور نميکند!»
      ۲ــ دلزدگی عامه از شرکت مباحث ادبی در کابل پرس
      ۳ــ اگر برای لقبی که برای خامنه ای داده شده، کامنت حذف شده، بی شبهه ، شهرت اين رسانه را تخريب ميکند!
      ۴ ـ اگربخاطر کاظم کاظمی حذف شده که خود از ارتباط وی با بيت رهبری و دفتر ولی فقيه ، واقف ايد!
      ۵ـ اگر بخاطر تجارت با شعر بيدل حذف شده، که اين امری محقق است و چه جای ايراد و سانسور است!

    • حضرت مير هزار بزرگوار! حذف يک کامنت، آنهم در مباحث ادبی ، چرا؟؟؟فايز

    • محترم، هیچ پیامی از شما حذف نشده است. در سیستم جستجو شد و شما جز همین دو نظر، هیچ نظر دیگری در پای این مطلب ارسال نکرده اید. شما حتا می توانید با شرح کامل و جامع، نظر خود را بصورت نوشته ای مستقل در کابل پرس? به نشر برسانید.
      با احترام
      سردبیر

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس