صفحه نخست > دیدگاه > رنج های فرهنگی یک مهاجر افغانستانی مقیم ایران

رنج های فرهنگی یک مهاجر افغانستانی مقیم ایران

قسمت دوم و پایانی
شیرمحمد حیدری
دوشنبه 10 مارچ 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

درذیل به عنوان نمونه به نام تعداد از این بزرگواران که به طور مستمردر ایران فعالیت فرهنگی داشته‌اند اشاره می‌کنم. امیدوارم این نوشته تلنگری باشد تا این عزیزان زحمتکش نیم نگاهی هم در عرصه ساخت فیلم وسریالهای تلویزیونی در ایران داشته باشند تا درسالهای آینده ما شاهد تصویر واقعی از مهاجرین مقیم ایران وفرهنگ غنی مردم افغانستان در پرده‌ای نقره‌ای سینما وقاب تلویزیون ایران باشیم.

سه دهه از حضور مهاجرین افغانستانی در ایران می‌گذرد. در این سه دهه‌ای گذشته کسانیکه دستی برقلم داشتند در باره ناملایمات زندگی ونقض حقوق اولیه‌ای مهاجرین واکنش نشان دادند ودر هرفرصتی از دولت مردان ایرانی انتقاد کردند.
طی سالهای گذشته دونوع واکنش توسط نویسندگان وفرهیختگان مهاجرمقیم ایران انجام شده است. نوع اول کسانی بودند که چهار صباحی نق نق کنان مطلبی انتقادی نشر کردند وزمانیکه متوجه شدند نق زدن‌ها ی ان‌ها هیچ تاثیری بر تصمیم گیری‌های دولت مردان ایرانی ندارد، آرام در گوشه‌ای خزیدند وباقبول شرایط موجود به زندگی در عالم غربت ادامه داند. نوع دوم کسانی بودند که نتوانستند ناملایمات زندگی مهاجرت را تحمل کنند، برای همین زبان به اعتراض گشودند وزمانیکه متوجه شدند اعتراضات ان‌ها بی‌فایده است، به نحوی خاک ایران را ترک کردند.
کسانیکه رفتند مارا با آن‌ها کاری نیست اما مخاطب اصلی این نوشته آنهای هستند که به عنوان سفیران فرهنگی مردم افغانستان بیش از سه دهه در ایران زندگی می‌کنند، منظورم کسانی هست که سال‌ها به عنوان نویسنده، ادیب، شاعر، هنرمند، دانشجو، نخبه ومغز متفکر مهاجرین محسوب می‌شوند.

نابرده رنج وگنج می‌سر نمی‌شود/ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.

شبی از شبهای سرد زمستان حوالی ساعت ۱۲ نیمه شب زنگ درب حیات منزلم به صدا درآمد. زمانیکه درب منزل را باز کردم پیرمردی ایرانی دم درب حیات ایستاده بود، با چهره‌ای بر افروخته گفت: همشهری! لولهٔ آب حیات ما شکسته بیل وکلنگت را بردار وبیا تا باهم درستش کنیم. کمی مکث کردم. نمی‌دانستم چه پاسخی بدهم. با تردید گفتم؛ ببخشید من کارگر نیستم. با تعجب پرسید کارگر نیستی؟! پس شاعر هستی؟! بعد غور غور کنان دور شد ورفت.
باباز گوی این خاطره می‌خواهم سئوالی بپرسم. براستی چرا جامعه‌ای مهاجر افغانستانی فقط وفقط برای کارگری مورد نیاز است. یعنی هر زمان که یک فرد ایرانی دنبال کارگر مطمئین می‌گردد، یاد یک مهاجر افغانستانی می‌افتد؟! پاسخ منطقی که می‌شود یافت این است که این اعتماد حاصل سال‌ها زحمت کشیدن، عرق ریختن وجان کندن وصداقت وپاکی می‌باشد. واین اعتماد را کسانی ایجاد کرده‌اند که مرد میدان وکارزار بوده‌اند. یعنی طی این سه دهه گذشته کارگران زحمت کش افغانستانی با درست کاری وصداقت خودشان را درقلب کافرمایان ایرانی جای دادند. این درحالی است که در اوایل حضور مهاجرین در ایران، زمانیکه یک کودک ایرانی حرف مادرش راگوش نمی‌داد، مادرش می‌گفت؛ بچه آروم باش وگرنه می‌دهم افغانی بخوردت.!!
اینکه موضوعات فیلم‌های ایرانی تکراری، آزار دهنده وبدور ازواقعیت است، بخشی مربوط به تحقیق نکردن مولفین آن‌ها وبخشی دیگر مربوط به فعالان عرصه هنر، ادبیات وفرهنگ ما مهاجرین مقیم ایران می‌باشد.
درحال حاضر در عرصه شعر، هنر، ادبیات وفرهنگ اشخاص وموسسه‌های بسیار ی در سراسر ایران فعال هستند که توسط مهاجرین اداره می‌شود. این فعالان عرصه فرهنگ متاسفانه هیچ اقدام جدی برای شناساندن وضعیت موجود و واقعیت‌های زندگی مهاجرین برای دستندرکاران حوزه سینما وتلویزیون ایران انجام نداده‌اند.
در سه دهه گذشته اشخاصی زیادی بوده‌اند که در ایران در تمامی عرصه‌های فرهنگی حضور موثرداشته‌اند. اگرچه این افراد زحمات بسیارمفیدی انجام داده‌اند ولی متاسفانه در حوزه سینما وسریالهای تلویزیونی ایران کارنامه قابل قبولی ندارند.
درذیل به عنوان نمونه به نام تعداد از این بزرگواران که به طور مستمردر ایران فعالیت فرهنگی داشته‌اند اشاره می‌کنم. امیدوارم این نوشته تلنگری باشد تا این عزیزان زحمتکش نیم نگاهی هم در عرصه ساخت فیلم وسریالهای تلویزیونی در ایران داشته باشند تا درسالهای آینده ما شاهد تصویر واقعی از مهارجین مقیم ایران وفرهنگ غنی مردم افغانستان در پرده‌ای نقره‌ای سینما وقاب تلویزیون ایران باشیم. انشالله.

۱- محمد سرور مولایی
آقای دکتر محمد سرورمولایی تقریبا ۵ دهه از عمرش پر برکتش را درایران سپری نموده‌اند. ایشان فارغ التحصیل دانشگاه تهران هستند. دکتر مولایی حدود بیست سال عضو بنیاد فرهنگ ایران بوده‌اند وسالهای متمادی به عنوان استاد دانشگاه در دانشگاه‌های ایران مشغول تدریس می‌باشند. دکتر مولایی عضو فرهنگستان ادب پارسی نیز هستند.
ایشان یکی از افتخارات جامعه‌ای فرهنگی افغانستان در ایران می‌باشند وآثاری بسیار متعددی را منتشر نموده‌اند.
اما متاسفانه در حوزه سینما وتلویزیون در ایران وشناساندن فرهنگ ملی ومردمی افغانستان هیچ فعالیت مفیدی انجام نداده‌اند.

۲- محمد کاظم کاظمی
آقای محمد کاظم کاظمی ادیب، شاعر ونویسنده‌ای چیره دست ساکن مشهد مقدس می‌باشند. ایشان مدت ۳۰ سال است که ساکن ایران هستند.
اقای کاظمی یکی ازدلسوز‌ترین وپرکار‌ترین فرهنگی در بین جامعه‌ای مهاجر مقیم ایران هستند. ایشان علاوه بر مهاجرین در بین ایرانیان هم از شهرت فراوانی برخودار هستند. این شهرت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ با چاپ شعری معروف ایشان (غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت) در بروشور‌های تبلیغاتی یکی از کاندیدا‌ها صد چندا هم شد. ایشان عضو فرهنگستان زبان فارسی هستند.
با اینکه آقای محمد کاظم کاظمی در سه دهه گذشته درایران بسیار پرکار وفعال بودند ولی متاسفانه در حوزه سینما وتلویزیون از ایشان هیچ فعالیتی مشاهده نشده است.

۳- قنبر علی تابش
آقای قنبرعلی تابش شاعر ونویسنده توانا از همقطاران آقایان محمد کاظم کاظمی، سید ابو طا لب مظفری، سید فضل الله قدسی وسید نادراحمدی می‌باشد ویکی از فعالان با سابقه مقیم ایران هستند.
ایشان در سرودن شعر تسلط کامل دارد وبه مناسبت‌های مختلف اشعار ماندگاری سروده‌اند.
اقای قنبر علی تابش در بین فرهنگیان ایرانی نفوذ زیادی دارد طوریکه در ماجرای اخراج ایشان از دانشگاه علامه طبا طبایی زلزله چند ریشتری در بین جامعه‌ای فرهنگی ایران رخ داد وباعث واکنش وصدور بیانیه‌های های فراوانی گردید.
با اینکه دغدغه‌های آقای تابش در مورد مهاجرین ستونی است ولی ایشان هم متاسفانه فعالیت مفیدی در حوزه سینما وتلویزیون در ایران انجام نداده‌اند.

۴- محمد سرور رجایی
آقای محمد سرور رجایی مدیر خانه ادبیات افغانستان ویکی از فعال‌ترین وپر نفوذ‌ترین فرهنگیان درنزد دستگاه فرهنگی ایران می‌باشند. از ایشان به عنوان یک فرد موثر ونقطه‌ای اتصال بین فرهنگیان مهاجر ودستندرکاران عرصه فرهنگ وهنر ومسئولان ایرانی یاد می‌شود. با اینکه ایشان با جامعه‌ای فرهنگی وهنری و مسئولان ایرانی رابطه گرم وصمیمی دارند ولی متاسفانه تا کنون فعالیت قابل توجهی درشناشاندن ومعرفی واقعیت‌های فرهنگی، اجتماعی واقتصادی مهاجرین در حوزه سینما وتلویزیون ایران نداشته‌اند.

۵-عارف جعفری
آقای عبدالرحیم (عارف) جعفری شاعر، هنرمند و آوازه خوان معروف افغانستانی مقیم تهران هستند. ایشان یکی مشهور‌ترین هنرمندان عرصه موسیقی وعضو خانه ادبیات افغانستان می‌باشند.
آقای جعفری بیشترین فعالیتش را درایران انجادم داده وبیشترین ونزدیک‌ترین رابطه را با فرهنگیان ایرانی دارد. برحسب شغل که ایشان دارد؛ بیشترین انتظاربرای فعالیت در حوزه سینما وتلویزویون ایران، از ایشان می‌رود که متاسفانه انتظارات برآورده نشده است.

۶- وحید نوری
آقای وحید نوری دانشجوی دانشگاه تهران وعضو مجمع دانشجویان افغانستان «فدا» و یکی ازآینده سازان وامید مردم افغانستان می‌باشند. ایشان با شعار دیپلماسی فعال در عرصه فرهنگی فعالیت قابل توجهی دارد. آقای نوری جوان فعال، پرشور وپر انررژی هستند. آقای نوری درمحافل دانشجویی نفوذ بسیار زیادی دارد وبرای متحد ساختن دانشجویان مقیم ایران مهارت فراوانی دارد. اگر فعالیت (دیپلماسی فعال) ایشان از خوابگاه ودوستان دانشجوی فرا‌تر برود ووارد فضای فرهنگی وفعالیت در حوزه سینما وتلویزیون ایران بشود، مطئینا نتیجه‌ای مفیدتری خواهد داشت.

ختم کلام
این اسامی که دربالا ذکر شد می‌تواند ده‌ها صد‌ها وهزاران باشد زیرا هرفردی افغانستانی وظیفه دارد فرهنگ وآداب ورسوم مردم افغانستان را به درستی منتقل کند.

با وضعیت پیش امده وکم کاری وسهل انگاری فرهنگیان ونخبه‌های فعال ما در ایران، درحال حاضر کارگران وزحمتکشان مهاجر افغانستانی مقیم ایران، بدون هیچ ادعای سفیران واقعی مردم افغانستان هستند. عرق پیشانی ودست‌های پینه بسته شناسنامه آن‌ها، بیل وکلنگ قلم آن‌ها وخاک ایران کاغذ آن‌ها می‌باشد وشب روز با صداقت تمام قلم می‌زنند. انجمن کارگران مهاجر سر فلکه تشکیل می‌شود. کیف مدرسه فرزندانشان خانه ادبیات آنهاست. زمزمه‌ای اشعار صفدر توکلی وآبه میرزا شبهای شعر آنهاست.

حدود دونیم میلیون مهاجر با ده‌ها انجمن‌های فرهنگی، خانه ادبیات، ادیب، شاعر، نویسنده و... صد‌ها شخصیت تحصیل کرده واهل علم وفرهنگ که هرکدام توانای ادارهٔ یک وزارت خانه را دارند، هم اکنون شواهد وقرائن موجود حاکی از این موضوع است که پائین‌ترین وکم توقع‌ترین قشر جامعه‌ای مهاجر مقیم ایران یعنی کارگران زحمتکش سفیران فرهنگی ونماینده‌های واقعی مردم افغانستان در نزد افگار عمومی مردم ایران، اعم از روحانیون، دانشجویان، هنرمندان، کارفرمایان ومردم کوچه وخیابان می‌باشند.

شیرمحمد حیدری

آنلاین :

دلنوشته های غربت

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام به شما دوست و برادر گرامی
    من ایرانی هستم و دوستدار ادب و فرهنگ فارسی
    من مشکلات شما مردم افغان را می شناسم این مشکلات متعلق به تمامی جوامع بوده به گونه ای که همگی دچار از هم گسیختگی در بطن جامعه گشته اند. در این دهکده جهانی بی امان ما به اصول غرب مقید گشته ایم به شکلی که مردم از هم غربیه و ملت ها از هم گسیخته شده اند. تمامی افراد به منافع خویش می اندیشند و غیر ابزاری است در جهت حصول به اهداف. دراین جوامع که از تعداد محدودی از افراد تشکیل یافته اهداف گروه آرمان می باشند و تا زمانی که آرمان ها تنها تعداد محدودی از افراد را غنی می سازد مشکلات ما پررنگ تر از هویت جمعی ما خواهد بود و هر انسانی جدای از افغان یا دیگری برده صاحبان قانون خواهند بود.
    آن پیرمرد قصه شما مستعصل از هر گرونه اقدامی شمای افغان را زر خرید دیده و خود را حاکم زر.

  • اگر آن پیرمرد قصه شما به عنوان یک همسایه می آمد و از شما کمک می خواست چقدر زیباتر بود
    افسوس از این افسون جهالت که ما را به جای دوستی و یکرنگی چند رنگ نموده و برتری را لیاقت من و نه تو

    آنلاین : http://ebrahimi-dinani.com/

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس