صفحه نخست > دیدگاه > فقر نمایندگی و پیچیدگی های استخباراتی در کنفرانس دوحه

فقر نمایندگی و پیچیدگی های استخباراتی در کنفرانس دوحه

داکتر ثنا نیکپی
چهار شنبه 21 فبروری 2024

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ایالات متحده امریکا که سازمان ملل متحد را همچون ابزاری در دست دارد، به مسئولان این نهاد اجازه میدهد که رفتار و گفتار خود را به مثابه نهاد مستقل جهانی مطرح کند.
به تعقیب کنفرانس ناروی، کنفرانس لندن و فعالیت های دایمی تام ویست نماینده امریکا در امور افغانستان در کشور های دنیا، اینک نشست دوم دوحه بتاریخ 18 و 19 فبروری 2024 برگزاز شد.

پیش از بررسی کنفرانس دوحه ذکر چند نکته در مورد تلاش های امریکا در مورد تقویت و حمایت طالبان ضروری است.
تسلیمی برنامه ریزی شده افغانستان به طالبان توسط امریکا حقیقتی است که نباید در مباحث و قضاوت های ما در باره روابط امریکا و طالبان از نظر انداخته شود. کمک های میلیونی امریکا به طالبان زیر نام دروغین کمک به مردم افغانستان و کمک های بشردوستانه نیز حقیقتی است که بایست در قضاوت های ما در باره دوستی یا دشمنی طالبان و امریکا باید در نظر گرفته شود.
تلاش های دپلوماتیک امریکا، کشور های غربی و عده ای از کشور های عربی وابسته به امریکا منجمله قطر، به نفع طالبان و امریکا شامل فاکت های انکار ناپذیر است که نباید میانجی گری ها و تلاش های دپلوماتیک در باره مسایل افغانستان توسط این کشور را در قضاوت های خود نادیده گرفت. همچنان ایجاد و تعمیم واژه های "طالبان معتدل"، "طالبان خوب و بد" و "طالبان قطری" کار همین دستگاه و همین روند امریکایی ـ غربی است که برای توجیه کار شان در حمایت از طالبان و تحمیل طالبان در ذهنیت عامه مردم جهان بکار می برند.
با در نظرداشت نکات فوق کنفرانس دوم دوحه را مورد بررسی قرار میدهیم.

موضوع اول: اجندای نشست دوحه:

افغانستان به مهد تروریزم تبدیل نشود.
حقوق بشر به ویژه حقوق حقوق زنان و دختران رعاایت شود.
حکومت افغانستان فراگیر باشد.

اول در مورد "افغانستان به مهد تروریزم تبدیل نشود"
این موضوع وقتی قابل درک و فهم است که تعریفی از تروریزم وجود داشته باشد.
فلسطین را مثال می آوریم. گروه افراطی که اداره حکومت اسرائیل را در اختیار دارند، با مدرترین انواع سلاح های زمینی، هوایی و راکتی به فلسطین حمله می کنند ده ها هزار کودک، پیر و جوان را می کشند، اسیران را به گورستان های دسته جمعی دفن می کند، بیماران شفاخانه ها را بمباران می کنند. شعار آنها از میان برداشتن تروریستان است. کسانی که برای دفاع از خانه و کاشانه شان مقاومت می کنند تروریست خوانده می شوند. من نمی گویم که گروه های فلسطینی از شیوه های تروریستی کار نمی گیرند، اما در دفاع از وطن و مردم شان قرار دارند، خاک دیگران را اشغال نکرده اند.
چرا امریکا و ملل متحد از این تروریزم و نسل کشی آشکار جلوگیری نمی کند. در حالیکه امریکا خوداجرا کننده این نسل کشی است.
پس تعریف ترورزیزم توسط امریکا و کشور های وابسته به آن مغشوش گردیده و آنها از این پدیده استفاده ابزاری می کنند. سوالی پیش می آید که آیا ممکن است مردمان جهان در صورت موجودیت نظم جهانی کنونی تروریزم را طوری که هست، تعریف کنند؟ به باور من جواب منفی است. پس اجرای فقره اول اجندای دوحه منتفی بوده و یک بازی است. زیرا کسانی که تروریزم را مانند درختی غرس کرده و میوه آنرا می خورد، هرگز آنرا ریشه کن نمی کند.
دوم در باره حقوق بشر بویژه حقوق زنان و دختران باید گفت که اضافه کردن حقوق دختران در متون اسناد این نشست هدف از محرومیت دختران از حق تحصیل است، در غیر آن کافی بود تنها از حقوق زنان یادآوری می شد.
تعریف حقوق بشر نیز روز به روز مغشوش می شود. بشر غربی، بشر شرقی، بشر مسلمان و غیر مسلمان هر کدام در حقوق بین المللی و حقوق بشر حقوق مساوی دارند، اما در اجرای آنها تفاوت جدی و آشکار دیده می شود.
در بیست سالی که امریکا افغانستان را مستقیما در دست داشت، وضعیت حقوق بشر رقت بار و فاجعه آمیز بود.
جرایم بین االمللی مانند جنایات علیه بشریت، نسل کشی، جرایم جنگی و تجاوز به اوج خود رسیده بود. تمرکز قدرت، دیکتاتوری، خودکامه گی و تبعیض، کار روز مره دولت و گروهای تحت الحمایه آن بود.
نهادهای حقوق بشری وابسته به امریکا در افغانستان، حرفی را از نسل کشی آشکار مردم هزاره و جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی علیه همه ساکنان افغانستان به زبان نمی آوردند. حقوق اساسی و آزادی های مردم در سهمگیری ایجاد قدرت در افغانستان، با استفاده ازتقلب گسترده و دوامدار در انتخابات سبوتاژ می شد، تا این که با تسلیم دادن افغانستان به طالبان توسط امریکا، مردم از همه حقوق و آزادی های شان محرووم شدند. در نتیجه جنگ تقلبی مبارزه با تروریزم صد ها هزاز انسان از اساسی ترین حق یعنی حق زندگی شان محروم شدند و میلیون انسان حق زندگی کردن در زادگاه شان را از دست دادند.
آیا ملل متحد و امریکا در اجرای فقره دوم اجندای کنفرانس دوم دوحه یعنی اعاده حقوق بشر بویژه حقوق زن صادق هستند؟
آیا امریکا نمیدانست که با تسلیمی افغانستان به طالبان زنان و دختران از حق آموزش محروم می شوند؟ بدون شک میدانست. پس این چه نوع حافظه تاریخی است که ما باز هم از امریکا و ملل متحد وابسته به غرب امید اعاده حقوق بشر را داشته باشیم.
سوم : در مورد ایجاد حکومت فراگیر در افغانستان
آیا امریکا در بیست سال حضور مستقیم نظامی اش در افغانستان نمی توانست حکومت فراگیر را ایجاد کند؟ بدون شک می توانست، اما نکرد. نه تنها این کار را نکرد، بلکه در روند عادی دولت سازی افغانستان مداخله میکرد و نمی گذاشت که افغانستان صاحب دولت مناسب و دارای حاکمیت ملی باشد. من در 25 جولای 2015 مقاله ای را زیر عنوان " جلوگیری از روند دولت سازی، تلاش برای استقرار دسپتیزم دینی در افغانستان و مقاومت ملی و بین المللی در مقابله با آن" نوشته بودم که در کابل پرس? نشر شد.(2)
در این مقاله، مداخله امریکا در جلوگیری از روند دولت سازی را با استدلال و مثال های دقیق تشریح کرده بودم که حالا پیشبینی من بعد از نه سال به حقیقت انکار ناپذیر تبدیل شده است.
کشوری که افغانستان را از داشتن دولت انتخابی محروم می ساخت و جان کری وزیر خارجه امریکا حکومت "وحدت ملی" را که ساخته دست یک امریکایی بود بر افغانستان ایجاد کرد و مضحک ترین انسان های مانند اشرف غنی و عبدالله عبدالله را بر مردم مردم تحمیل کرده بود، (3) آیا حالا می خواهد در ایجاد دولت فراگیر در افغانستان کار کند؟ نه خیر، هرگز!
درنتیجه گیری بررسی اجندای سه گانه کنفرانس دوم دوحه، باید یادآور شده که این اجندا هم روپوشی برای اقدامات بعدی امریکا است که در بخش های بعدی این مقاله تشریح می شود.

موضوع دوم: نمایندگی در کنفرانس دوحه

اول نمایندگی کشور ها: نمایندگی کشور ها در این کنفرانس، غالبا فرامنطقوی و بیشتر امریکایی اند تا منطقوی و جهانی.
اگر نمایندگی فعال امریکا، چین، پاکستان و اتحادیه اروپا را در نظر بگیریم، تنها چین است که وابسته به امریکا نیست، اما متاسفانه بنابر رقابت چین با هند، این کشور در تعاملات در مورد افغانستان با پاکستان در تبانی کوته بینانه قرار دارد. پس این کشور ها که حضور فعال در نشست دوم دوحه دارند، در موضوع افغانستان امریکایی محور هستند. کشور های مهم منطقه مانند روسیه، ایران، هندوستان، کشور همسایه آسیای میانه یا حاضر نشدند که اشتراک کنند، یا نیت یا اجماع کشور های امریکایی محور برای اشتراک آنها موجود نبوده است.
چیزی که در موضع گیری کشور های همسایه و منطقه جالب است، موضع روسیه است که حضور افراد جامعه مدنی افغانستان را بهانه کرده است. به باور من علت بهانه روسیه در مخالفت با جامعه گویا مدنی افغانستان دو پهلو قوی دارد. پهلوی اول آن بیشتر مجاهد بودن افرادی که در حکومت های حامد کرزی و اشرف غنی در ائتلاف یا معامله قرار داشتند، همیشه از تریبون ها از جمله تریبون پارلمان لاف میزدند که آنها دیوار های برلین را شکستاده اند و اردوی سرخ را شکست داده اند. افراد مجاهد بر غرور یک ابرقدرت همسایه نیشتر می زدند. برعکس کرزی و افراد افغان ملت حکومت وی، به نفع طالب با استدلال قوم اکثریت سال های سال لابی گری کرده اند.
پهلوی دوم مخالفت روسیه در آنست که روسیه میداند، همه نهاد های مدنی افغانستان از امریکا تمویل می شدند. باور داشتن با افراد این نهاد ها که در آینده در قدرت نقش داشته باشند، به نفع امریکا است و روسیه به آنها مشکوک باید باشد.
عدم اشتراک روسیه در این کنفرانس تغییرات جدید در سیاست این کشور در امور افغانستان را نشان میدهد که به سیاست دنباله رویی روسیه از امریکا تجدید نظر شده است. (4 و 5)
دوم نمایندگی افغانستان: نمایندگی افغانستان به دو گروه بزرگ تقسیم می شود. طالبان و مخالفین آنها. طالبان گروه معلوم الحال است. اما مخالفین آنها باید شامل مخالفین فکری، سیاسی، مسلح مانند جبهه مقاومت، قومی، جنسیتی، مهاجر و متوطن می بودند که یک پدیده کثرتگرا است.
اما برخورد ملل متحد در این مورد بی حد شرم آور است. چند نفر که ماهیت و کیفیت قطب مخالف طالبان در آنها برجسته نیست و همه از یک حکومت و از یک دوره با گزینش بدون معیار های لازم توسط ملل متحد بنام "جامعه مدنی" افغانستان نمایندگی سه قوم بزرگ(تاجگ، هزاره و ازبک) و از ده ها قوم کوچک دیگر را در مقابل یک قوم حاکم بر افغانستان به عهده دارند، برگزیده شده اند، تمسخری بیش نیست.
ناکار آمد بودن سازمان ملل متحد در باره گزینش نمایندگی مخالفین طالبان پوسیدگی و وابستگی این نهاد بین المللی را به اثبات می رساند که به اصلاحات و تغییرات جدی نیاز دارد.
مشکل در مخالفان طالبان نیز است، آنها استعداد نمایندگی خود شان، در مقابل طالبان را از دست داده اند، زیرا بیست سال دوره جمهوریت کارمندان امور سیاسی افغانستان که از سیاست بی بهره بودند، معامله گری، سازش بی چون چرا، نبودن مخالفت جدی، ثروت اندوزی، فقدان تعهد و مسئولیت در مقابل مردم، شخصیت پرستی، مرده پرستی، رهبر پرسی، مبارزه جدی با دیگر اندیشی، اندیشه کُشی، نبود مجازات و مکافات، نبودن معیار و استاندرد در همه امور، استفاده ابزاری از دین و مذهب، بنیادگرایی، تکفیرگری، شتشوی مغزی و ده و صد ها پدیده منفی در روند انسان زدایی، مردم را پراگنده و بیچاره ساخته است. افراد و گروه های مجاهد ـ جمهوریت مخالف بودن و اپوزیسیون بودن را از وجود جامعه نابود و ناپدید کرده اند.
مثال، شخصی با معیار قومی یا مذهبی و فرقه ای به حیث نماینده توسط نهاد های بین المللی برگزیده می شود. مردم تنها با معیار قومی، مذهبی و فرقه ای از آن حمایت می کنند. اگر بپذیریم که حمایت قومی درست است، اما معیار های دیگر نیز باید درست و دقیق باشد. مثلا معیار های شایستگی، لیاقت و تخصص، پذیرش وی توسط کشور های ذیدخل در مسئله افغانستان، مستقل بودن، حتی لباس و نمای ظاهری شخص مهم است که نمایندگی ملت یا قومی را که در مقابل چشمان افراد نهاد های جهانی و نماینده های کشور های خارجی به عهده دارد، از فرهنگ مردم خود نیز نمایندگی کرده بتواند.
خلاصه اینکه شخص نماینده باید همه شاخص های معنوی و تشریفاتی نمایندگی را داشته باشد.

موضوع سوم محل برگزاری

محل برگزاری از دید روانی و نمادی کاملا به نفع طالبان تعیین شده است.
زمانیکه من واژه "دوحه" را در نوشته و صفحه کمپیوتر و تلویزیون می بینم، واژه ها و صحنه های ذیل در ذهنم خطور می کنند.
ملا برادر، زلمی خلیلزاد، توافقنامه امریکا با طالبان، عقب نشینی تکتیکی نظامیان افغانستان، تسلیمی ولسوالی ها و ولایت ها، رهایی هزاران تروریست از زندان ها، تسلیمی افغانستان به طالبان، پرواز طیاره باربری امریکایی که از آن انسان ها به زمین میخوردند و تکه و پارچه می شدند و غیره.
پس انتخاب محل کنفرانس در دوحه قطر تصادفی نیست. این محل "پیروزی و غرور" طالبان است. مخالفین دولتی و جهادی در این مکان خوار، سرافگنده، ناکام و فراری به حساب می آیند.
اگر افراد ملل متحد اندک ترین احترامی به مخالفان طالبان قایل می بودند، آنها را به محل سرافگندگی آنها دعوت نمی کردند.

موضوع چهارم: پیشنهادات در باره گزینش یا انتخاب نماینده در کنفرانس های ملل متحد

هر نهاد، ائتلاف، حزب سیاسی، قوم یا ملت باید معیار های قبلا تصویب شده و پذیرفته شده در باره گزینش یا انتخاب نماینده ها را داشته باشد، تا مطابق آن در این مورد بدون اشتباهات عمل کند.

سازش و معامله حتمی و بدون چون وچرا در گزینش یا انتخاب نماینده ها از میان برداشته شود. در کنفرانسی مانند کنفرانس دوحه مخالفت جدی و تغییر ناپذیر در مخالفت با فرستادن نماینده اقدامات جدی و حساب شده مانند توفان تئوتری بعد از فاجعه کاج در سراسر دنیا راه اندازی شود، تا نهاد های بین المللی متوجه شوند که بازی های شان در چنین کنفرانس ها بی تاثیر است. در آنصورت آنها ارزش و اهمیت مخالف بودن را میدانند و آنرا در اقدامات بعدی شان در نظر میگیرند.
یعنی در همه اقدامات ملل متحد نباید موافق باشیم. مخالفت جدی مدنی را نیز با آن بیفزاییم.
در گزینش یا انتخاب نماینده باید ائتلاف گسترده مخالفین طالبان تشکیل شود و اعلامیه رسمی صادر کنند و دیدگاه های شان را به نهاد های بین المللی بفرستند.
حد اقل این کار در خارج کشور ممکن است.

اگر موضوع مربوط به سرنوشت یک قوم باشد، مثلا نسل کشی مردم هزاره، همه نهاد های مربوط به این روند اول باید با برگزاری جلسات، نظر و عمل شان را در باره گزینش، انتخاب و اعزام نماینده شان توحید کنند، تا دچار اشتباه نشوند و کار آنها به تنش منجر نگردد.

منابع

1. ثنا نیکپی، جلوگیری از روند دولت سازی، تلاش برای استقرار دسپتیزم دینی در افغانستان و مقاومت ملی و بین المللی در مقابله با آن"، کابل پرس، جولای 2015م
2. ثنا نیکپی، شکنندگی دولت وحدت ملی، کابل پرس، 20 جولای 2014 م
3,4. ثنا نیکپی، موقف واکنشی و غیر فعال روسیه در مورد افغانستان، صفحه فیسبوکی Sana Nikpai Yar 24 جنوری 2022م
5. ثنا نیکپی، اظهارات احمقانه ضمیر قبولوف در باره طالبان، صفحه کابل پرس، 22 جولای 2021م

کارشناس در رشته حقوق و دولت

آنلاین :

کابل پرس

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پیام، نظر، تفسیر یا نقد؟

تعديل از پيش

اين سخنگاه از پيش تعديل مي‌شود: نظر شما پيش از تأييد مديران سايت ظاهر نخواهد شد.

كى هستيد؟
وصل
پيام شما

براى درست كردن پاراگراف، كافيست كه خط خالى ايجاد كنيد.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس