صفحه نخست > دیدگاه > طرح تجزیه افغانستان

طرح تجزیه افغانستان

کافی است خود خواهان و عظمت طلبان قومی دست از این کردار های خود بردارند و خود را برتر از دیگر اقوام ندانسته و حقوق خود را به سطح یک شهروند عادی پائین بیاورند.
م- فرهنگ دوست هروی
شنبه 18 سپتامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

برای خواندن پرسش ها درباره طرح تجزیه افغانستان از مخالفان، موافقان و نه مخالفان و موافقان و شرکت در گفت و گو اینجا را کلیک کنید.

پرسش های عمومی درباره تجزیه افغانستان:

يک: چرا طرح موضوع تجزیه افغانستان، عبور از خطوط ممنوع دانسته می شود؟ (لطفا شرح دهید)

چون این افراد یا گروه های که طرح این مسائل از نظر آنها خط سرخ نامیده میشود،از لحاظ فرهنگی پسمانده هستند و هنوز اندیشهای قبیله وی دارند. در عین حال به آزادی بیان اعتقادی نداشته و حتی این افراد از دین اسلام هم آگاهی ندارند چون اینطور مسائل وحی منزل از طرف خدواند نیست که نشود روی آن گفتگو کرد.

دو: آيا لازم است موضوع تجزیه افغانستان به عنوان یکی از راه های آغاز برای پایان رنج و ستم تاریخی به بحث گرفته شود؟ (لطفا شرح دهید)

بعنوان یکی از راهها بلی . این کار یک خوبی دارد که آنهای که هنوز به برتری یک قوم اعتقاد دارند شاید طرح تجزیه افغانستان باعث شود دست از این دیدگاه های نژاد پرستانه خود بردارند.

سه: آیا تجزیه طلبی در کشور افغانستان یک حق پنداشته می شود و یا مساوی با وطن فروشی و همراهی با بیگانگان است؟ (لطفا شرح دهید)

انسان آزاد آفریده شده و آزاد است هر مسئله ای را در کشور خود طرح کند. پس این حق را هم دارد روی مسئله تجزیه کشور خود هم تبصره کند. البته از طرف بعضی گروهای تمامیت خواه و قبیله گرا مساوی با وطن فروشی و همراهی با بیگانگان است. در صورتی که خود همین گروه های برای ماندن در سر قدرت براحتی وطن را فروختند و میفروشند.

از نمونه بارز آن عبدالرحمن خان و شاه شجاع را میتوان نام برد. در دو صد سال گذشته همه سرداران قبیله به همین صورت به قدرت رسیده اند. خلاصه سخن گروهای فاشیستی این است : فروش و تجزیه کشور تخصص وظیفه ما است هیچ غیر پشتو زبانی حق ندارد در این کار دخالت کند.

چهار: آيا برای تجزیه طلبان مرز و محدوده ای برای عمل و رسیدن به تجزیه افغانستان قایل هستید؟ (لطفا شرح دهید)

نه . همینطور که من آزاد هستم از وحدت کشور حمایت کنم,آنها حق دارند مرام خود را تبلیغ کنند اگر اکثر باشندگان این کشور به این نتیجه رسیدند که تجزیه راه حل مشکل است من هم که مخالف هستم به رای اکثریت احترام دارم.

پنج: آيا به مخالفان تجزیه افغانستان حق می دهید که از تمام روش های ممکن برای سرکوب تجزیه طلبان استفاده کنند؟ (لطفا شرح دهید)

نه . چون مردم افغانستان مسلمان هستند دین اسلام مخالف هویت ,زبان و فرهنگ ملتها نیست. در این صورت هرملیتی میتواند برای حفظ آسایش (امنیت) ,هویت , زبان و فرهنگ خود کشوری جدا گانه داشته باشد. وقتی اکثریت مطلق یک ملیت رای به استقلال و جدای میدهد دیگران باید به رای آنها احترام بگذارند. از طرف دیگر سرکوب کردن مردم, خلاف آزادی و دمکراسی است.کسانی که به آزادی باور دارند برای حفظ یکپارچگی کشور هیچ وقت دست به خشونت نمی زنند. بلکه در چهار چوب همان کشور هویت ,زبان ,فرهنگ و مذهب کسانی خواهان جدای هستند احترام میکند. در عین زمان در هویت سازی اصلی کشور آنها را شریک میکند. وقتی از بیرون به کشور نگاه میکنیم در تمام نشانه های کشوری بنام افغانستان همه زبانها , مذهبها و فرهنگها را ببینیم.

اما اتفاق وحشتناکی در دو صد سال اخیر و حالا در جریان است, تمام هویت و نشانه های کشوری بنام افغانستان همه اش از هویت یک قوم اقلیت گرقته شده است. که این اقلیت قومی متاسفانه از لحاظ فرهنگی بسیار پسمانده از دیگر اقوام است. همین پسماندگی قوم اقلیت اما حاکم باعث پسماندگی کل کشور شده , بطوری که امروز ما پسمانده ترین کشور آسیا هستیم.

شش: با تجزیه افغانستان مخالف هستید؟ (آری یا نه)

بلی

هفت: با تجزیه افغانستان موافق هستید؟ (آری یا نه)

نه

نظرات و دیدگاه های شما درباره تجزیه افغانستان

پرسش ها برای مخالفان تجزیه افغانستان

يک: چرا مخالف تجزیه افغانستان هستید؟ (لطفا شرح دهید)

نخست از همه به دلیل احساسی مخالف هستم . همیشه نقشه افغانستان را به همین وضعیت دیدم وقتی فکرش را میکنم که طور دیگر باشد احساس ناخوش آیندی برایم دست میدهد. کسانی که گپ از تجزیه میزنند پیش فرضهای نزد خود راجع به اینکه افغانستان چند کشور شود و خط های تجزیه چطور کشیده شود. اما یک نکته را باید این دوستان در نظر داشته باشند بمجردی اینکه بوی تجزیه کشور به مشام کشورهای همسایه برسد دست اندازی از طرف همه شروع خواهد شد. آنها نمی گذارند شما به میل دل خود یا آن طور که تصور میکردید کشور را تجزیه کنید. و حق را به حقدارش بسپارید. مطمعن باشید همان طوری که کشمیر بعد از خروج نیروهای استعماری انگلیس بدون توجه به خواسته های باشنده گان آن توسط هند و پاکستان اشغال شد، عین همین فاجعه برای افغانستان هم متصور است.

از طرف دیگر راههای زیاد برای حفظ وحدت وجود دارد. بسیاری از این راه ها هیچ خرجی ندارد. بعنوان نمونه فقط کافی است خود خواهان و عظمت طلبان قومی دست از این کردار های خود بردارند و خود را برتر از دیگر اقوام ندانسته و حقوق خود را به سطح یک شهروند عادی پائین بیاورند.

دو: آيا پس از چندین دهه کشتار، چپاول، تبعیض و کوچ اجباری و تداوم آن، هنوز به ساختن افغانستان به عنوان یک کشور یکپارچه امیدوار هستید؟ اگر بله چرا؟

بلی : بخاطری که هزینه تجزیه خیلی بیشتر یکپارجه نگداشتن کشور است.

سه: آيا معتقدید که حکومت ها در افغانستان جامع و یکپارچه عمل کرده اند و تبعیض، برتری طلبی نژادی، مذهبی، اجتماعی و زبانی و فرهنگی در افغانستان وجود نداشته و ندارد؟ ( لطفا شرح دهید)

نه : همه این مواردی که برشمردید وجود داشته و جود دارد اتفاقا خیلی هم وحشیانه به مرحله اجراء گذاشته شده و میشود.

چهار: آيا معتقدید که حکومت ها در افغانستان تبعیض، برتری طلبی نژادی، مذهبی، اجتماعی و زبانی و فرهنگی را در برنامه ی خود داشته و شما با آن مخالفید و راه مبارزه با آن را تجزیه طلبی نمی دانید؟ (لطفا شرح دهید)

بلی حکومتها در افغانستان تبعیض، برتری طلبی نژادی، مذهبی، اجتماعی و زبانی و فرهنگی را در برنامه ی خود داشته و اما من با آن مخالف هستم و راه مبارزه با آن را تجزیه طلبی نمی دانم.

پنج: آيا معتقدید تجزیه طلبان عوامل کشورهای دیگر، جاسوس و مزدور هستند؟ ( لطفا شرح دهید)

نه بلکه آنها هموطنان ما هستند که زورگوی ها, جنایات ,وطن فروشیها , نژاد پرستی سرداران قبیله صبر و تحمل آنها را به پایان رسانده یا به عبارت دیگر کارد به استخوان شان رسیده. برای خلاصی از شر این نابکاران راه حل مشکل کشور را تجزیه میدانند.

شش: آيا معتقدید تجزیه افغانستان امری ناممکن است؟ (لطفا شرح دهید)

نه: بلکه اگر برتری طلبان قومی و نژادی دست از خواسته های غیر انسانی برندارند ممکن است تنها راه تجزیه باشد. نژاد پرستان که در دل اقوام پشتون یا اوغان چون دانه سرطان جا خوش کرده اند میگویند فقط ما باید بر افغانستان حکومت کنیم. برای رسیدن به این هدف حاضرند نوکری و غلام بکنند,کشور را به تجزیه بکشانند, استقلال آنرا بفروشند. نمونه آن در حال حاضر طالبان هستند که با زحمات آنها کشور در آستانه تجزیه قرار گرفته.

هفت: آيا مخالف تجزیه افغانستان هستید اما تجزیه افغانستان را دور از ذهن نمی دانید؟ در صورت تجزیه چه تغییرات جغرافیایی را در در افغانستان فعلی و منطقه متصور هستید؟ (لطفا شرح دهید)

بلی : من مخالف تجزیه افغانستان هستم اما تجزیه افغانستان را دور از ذهن نمی دانم. چون با بیسوادی و پسماندگی جامعه پشتو زبان کشور که موجب سوء استفاده گروهای نژاد پرست از آنها میشود کشور را بسوی تجزیه پیش برده و میبرند. در پاسخ به قسمت دوم پرسش ما باید بگویم: تغییرات وسیع خواهد بود, شاید کل منطقه دچار تغییرات جغرافیایی شود. این تغییرات حتما با جنگهای خونین همراه خواهد بود.


هشت: آيا معتقدید که با تجزیه افغانستان جنگ و نقض حقوق بشر برای تثبیت مرزها بوقوع می پيوندد؟ آيا معتقدید علی رغم ادامه دار بودن چندین دهه جنایات حاد علیه بشریت و زیان های غیر انسانی در افغانستان، هزینه ها و تلفات انسانی و غیر انسانی برای مبارزه و تغییر و اصلاح پایدار در افغانستان واحد، کمتر از تجزیه طلبی ست؟ (لطفا شرح دهید)

بلی, حتما جنگ و نقض حقوق بشر اتفاق خواهد افتاد. من بیشتر از آن نگران دست اندازی کشور های همسایه هستم. پاسخ به قسمت دوم پرسش باز هم بلی است.

نه: راهکارهای پیشنهادی شما برای جلوگیری از تجزیه طلبی و در نهایت تجزیه افغانستان چیست؟ (لطفا شرح دهید)

نخست از همه باید دید چی عواملی کشور را به پرتگاه تجزیه پیش میبرد. وقتی عوامل را شناختیم با همه امکانات دست داشته مردم کشور را آگاه کنیم, بخصوص نخبگان اقوام مختلف را.تنها عاملی که کشور را بسوی تجزیه پیش میبرد,تکروی ونژاد گرایی نخبگان پشتو زبان است. آنها با سوء استفاده از بیسوادی و پسماندگی پشتو زبانان میخواهند ملیت هویت مردم افغانستان را با محوریت قوم پشتون بسازند.

این زهری است که در کام اقوام کشور دو صد سال است ریخته میشود. این زهری که مارا تا دم مرگ پیش برده است دیگر نگذاریم به حلق اقوام کشور ریخته شود. بیقین چناچه ما در این مسیر کامیاب شویم از تجزیه کشور جلو گیری کرده ایم.

برای همه ثابت شده که پشتو زبانهای کشور در اقلیت هستند. سرداران قبایل پشتون از این موضوع به خوبی آگاهی دارند و فهمند که با قدرت خود نمی توانند بر دیگر اقوام حکروای کنند. بناً دست به دامان کشورهای همسایه میشوند.

کشورهای همسایه که جز سیطره بر کشور بهیچ چیز دیگری راضی نمی شوند. این راهی است که بار بار توسط سرداران قیابل پشتون آزموده شده. کشورهای که تا حالا سرداران پشتون دست به دامان آنها شده اند اینها هستند. استعمار انگلیس, روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی, پاکستان و امریکا. با قاطعیت میتوان گفت که خدا را شکر, بهیچ توفیقی در این راه کسیف دست نیافتند. لازم به یاد آوری است که حساب عام قبایل پشتون یا بعبارت عام مردم "اوغان" از سرداران نژاد پرست و فاشیست پشتون جدا است.

تجزیه افغانستان، گروه پاکستانی پښتونخوا و مغزهای متفکر قبیله!

شنبه 2 اكتبر 2010, بوسيله ى کامران میرهزار


طرح تجزیه افغانستان

کافی است خود خواهان و عظمت طلبان قومی دست از این کردار های خود بردارند و خود را برتر از دیگر اقوام ندانسته و حقوق خود را به سطح یک شهروند عادی پائین بیاورند.

شنبه 18 سپتامبر 2010, بوسيله ى م- فرهنگ دوست هروی


تاکید بلک ویل بر پلان ب، تجزیه افغانستان

بلک ویل می گوید، طالبان در حال پیروزی هستند و ما در حال باخت. آن ها روحیه ی بالایی دارند و می خواهند به نافرمانی خود ادامه دهند. پلان ب با شکست مواجه شده است. او تاکید می کند که مناطق پشتون نشین جنوب و شرق افغانستان را باید در اختیار طالبان گذاشت. او می گوید دهه ها در نزدیکی غرب با افغانستان خطاهای زیادی صورت گرفته است.

دو شنبه 13 سپتامبر 2010, بوسيله ى کابل پرس


هدف از تجزیه افغانستان وعقب نشینی به شمال چیست؟

هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، در سخنانی در برابر یکی از کمیته های کنگره این کشور نسبت به عواقب اجرای توافقنامه دولت پاکستان و یک افراطیون اسلامگرا در دره سوات، در شمال غرب این کشور، ابراز نگرانی کرده و گفته است که وضعیت پاکستان خطری مهلک را متوجه امنیت جهان می کن ولی اقا جان چپمن باخاطرارام میگوید که این همه اهداف که غربیان درمورد مبارزه با ترریزم داشتند محقق شده است

جمعه 10 سپتامبر 2010, بوسيله ى عبدالصبور


طرح تجزیۀ افغانستان خیال باطل یک لابییست کاسب است!

فدراسـیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا

دو شنبه 16 اوت 2010


احمق خودتان هستید آقای اشرف غنی احمد زی، آقای وحید عمر

اشرف غنی: کسی که در رژيم جنایتکاران طالب، این رژيم را رژيمی مردمی معرفی می کرد و پس از روی کار آمدن کرزی یکی از کلیدی ترین افراد در بنا نهادن سیستم فاسد و مافیایی بود و بصورت غیر قانونی رییس دانشگاه کابل بود و در انتخابات ریاست جمهوری بصورت غیر قانونی با داشتن تابعیت آمریکا شرکت کرده بود.

چهار شنبه 4 اوت 2010, نويسنده: کامران میرهزار


طرح تجزیه افغانستان

تجزیه افغانستان باعث می شود که مردم قرون وسطایی به روش خود زندگی کنند و از آن لذت ببرند و مردم متمدن تر به شیوه ی دلخواه خود زندگی کرده و آزاد باشند. در ضمن در این صورت از سیطره طلبی یک قوم خاص که صدها سال است بر گرده ی ملیت های دیگر سوار است خلاصی خواهیم یافت.

يكشنبه 1 اوت 2010, نويسنده: مهرورز


طرح تجزیه ی افغانستان

چهار شنبه 14 ژوئيه 2010, نويسنده: احمد بهار چوپان


رابرت بلک ویل: آمریکا باید افغانستان را به دو قسمت تقسیم کند

عدم پرداختن به مسایل افغانستان و عدم جسارت برای عبور از خطوط ممنوع که بیشتر درونی می باشد و نوعی خودسانسوری همراه با وطن پرستی چشم بسته را با خود دارد، به ضرر جامعه ی افغانستان است. دیگران به راحتی بدون اینکه درگیر وجدانی تقلبی شوند، به بحث و تجزیه و تحلیل مسایل مختلف در حوزه های مختلف می پردازند و کند و کاو درباره ی مسایل را لازمه ی برخورد سالم تر و صحیح تر با آن برای منافع خود می دانند و در افغانستان اما وقتی دیگران درباره ی سرنوشت و آینده ی مردم بحث می کنند، اهالی قلم به همان احساس وطن پرستی چشم بسته پناه می برند.

شنبه 10 ژوئيه 2010, نويسنده: کابل پرس


طرح تئوریک تجزیه افغانستان

در شرایط فعلی طرح تئوریک تجزیه یک ضرورت به نظر می رسد، مهم ترین حد و مرزی که باید از آن عدول نکنند، این است که از تعصبات و خشونت های قومی به دور بوده و عدالت در طرح های تقسیمات در نظر گرفته شود، برای بدست امدن این شرایط، بهترین راه حل این است که جامعه جهانی و بخصوص سازمان ملل بر روند تجزیه اشراف کامل داشته باشد و داوری در تقسیمات اراضی به سازمان ملل داده شود.

چهار شنبه 7 ژوئيه 2010, نويسنده: محمد اسحاق فياض


به تجزیه افغانستان بیندیشیم و یا به تغییر پشتونها؟

جامعه شناسان باور دارند که خلای ایدولوژیک موجب بیداری و تقدس ارزشهای قومی میشود/اگر بنا میبود تا برای هر گروه قومی و زبانی یک کشور مستقل وجود داشته باشد امروز در جهان بجای 195 مملکت باید شش هزار و پنجصد کشور وجودمیداشت./. تجزیه افغانستان به هیچوجه یک تجزیه آرام، صلح آمیز و متمدنانه مثل، چک و سلواکیا، نخواهد بود/معجون "پشتونوالی و شریعت" سمی است که باید آنرا از مغز پشتونها شست/ چگونه می توان انتظار داشت که پشتونها مثل فارسی زبانها و یا ترکها فکر کنند در حالیکه در زبان پشتو منابع فکری، علمی، ادبی و هنری بسیار اندک وجود دارد؟

دو شنبه 5 ژوئيه 2010, نويسنده: جعفر رضايی


طرح تجزیه ی افغانستان

پاسخهای به کابل پرس: چون من یکی از مخالفان تجزیۀ افغانستان هستم بنا برآن در بخش مخالفان تجزیۀ افغانستان به پاسخ دوستان و وطنداران ام خواهم پرداخت.

شنبه 3 ژوئيه 2010, نويسنده: نعمت الله ترکانی


طرح تجزیه ی افغانستان

درمیان مردم عامه – عناصرغیر"اوغان"- هنوزاین آگاهی بوجود نیامده است که بدون "اوغان" ها می توان راحت تر وانسانی تر زندگی کرد وبنابران باید کشوررا تجزیه کرد تا ازشرمصیبت های تمام ناشدنی ی که این طایفه برکشور تحمیل کرده است؛ درامان ماند.

چهار شنبه 30 ژوئن 2010, نويسنده: ربانی بغلانی


طرح تجزیه افغانستان!

عبور از خطوط ممنوع: مخالف، موافق و نه مخالف و نه موافق: نظر شما چیست؟/ هدف از طرح این بحث شاید عبور از خطوط ممنوع در کشوری باشد که سرکوب، خفقان، کشتار، تبعیض و چپاول بیداد می کند و این سرکوب، خفقان، کشتار، تبعیض و چپاول از حداقل 150 سال پیش تا دوره ی حکومت فاسد، طالبانی و مافیایی حامد کرزی با حضور حدود 150 هزار سرباز بین المللی بر جنازه ی کشوری بنام افغانستان ادامه یافته است.

سه شنبه 29 ژوئن 2010, نويسنده: کابل پرس


خاورميانه با طراحی آمريکا!

افغانستان از نقشه ی جهان حذف می شود؟

سه شنبه 5 فوريه 2008

واژه های کلیدی

تجزیه افغانستان
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • اگر یک تبعه افغانستان که خود را از ته دل افغان میگوید فقط با طرح تجزیه از طرف چه دوست بر اساس شعوری یا غیر شعوری و یا از طرف دشمن بخصوص دشمن یگانه افغان و افغانستان پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان قامت خم کند و به خواست های آنها گردن نهد ، پس او نه تنها که افغان نیست بلکه یک سست عنصر و لعنت شده است.

    افغانها باید به آنهای که طرح تجزیه را پیش میکنند باید چنین بگویند:

    زور تان در کمر تان و ببینیم که چگونه شما میخواهید و میتوانید افغانستان عزیز ما را تجزیه کنید.

    پدرهای تان هم که از قبر بر خیزند قادر به این کار نخواهند شد.

    • وقتيكه كفته ميشود وحدت ملى واقعى وجود ندارد ,بس جه وجود دارد؟كشورى بنام فغانستان.درين كشور يك قوم از خارجى سلاح كرفت , اقوام برادر خودرا بخاك و خون كشيد.زمين هاى مردم را عضب,خانه و كاشانه مردم را تاراج, زن و نا موس و اطفال برادرخودرا در با زار هاى با كستان فروخت.تجزيه از انجا اغاز شده بود و نفاق توسط يك قوم به كومك بشتونهاى با كستانى و نفرت توسط بشتونهاى فغانستانى زرق شد. تا امروز قبيله به صدبار قتل و قتال فاشيستى را انجام داد. دور نميرويم,عبدالله امين به زور و به رضا كه هسته مركزى قواى انرا خلقى هاى خوستى و بكتيا وال تشكيل ميداد...به دره صوف حمله كردند..19 موتر لارى مال مردم هزاره به كندز اوردند و فروختند.امين تركى به صد ها هزار نفر نخبه كان اقوام غير بشتون را بعد از شكنجه به قتل راساندند.طالب به هزار ها هزار نفر از اقوام غير بشتون را قتل عام كرد به خصوص برادران هزاره را.امروز باز مليشه هاى افغان ملتى ها بنام كوجى افراد تا دندان مسلح با راكت و راكت انداز,قتل و كشتار ميكنند كه كسى برسان نميكند كه جرا؟ اكر از يك غير بشتون سوال شود كه ميخواهى كه قبيله حكومت كند و بشتون سلارى كند و يا ميخواهى كشور تجزيه شود اقوام غير بشتون دولت خودرا بسازند كه دران قانون اساسى تنها حاكم باشد و همه مليت ها و اقوام مساويانه و برادرانه ان قانون را بزيرند و درترقى مملكت بكوشند.

      اه دل مظلوم به سوهان ميماند
      كرخود نبرد برنده را تيز كند
      دولت قبيله هر كار كرد ولى در جهت وحدت ملى واقعى و ساختن ملت واحد يك كام نكزاشت.زيرا دولت هاى مزدور نظر به فرمايش عمل ميكردند.خارجى ها نميخواست كه همه اقوام و مليت هاى برادر افغانستان,باهم يكدست باشند,انها دران مرك خودرا ميديدند.درين صورت مرك مارا.بس اين مريض روانى بنام تنوير كه قوله سر ميدهد,اين قوله ها از 260 سال اجداد زن فروش او كشيده است.حالا زمان تغير كرده به قوله نميتوانيد در قلوب مردم راه يابيد , وهم زمان ان نسل كشى هاى عبدالرحمن خان و نادر غزار هم رو به زوال است.فلك را سقف بشكافيم و طرح نو بر اندازيم.از با غيرت و بى غيرت بكزريم حالا معلوم شده كه كى است.

  • بینا جان

    برای شما در افغانستان و در بین افغانها جاه نیست. اگر شما واقعا ً میخواهید که با سرنوشت سقاوی های اول و مسعودوف دچار نشوید و بدست کدام افغان( هزاره، ازبک، پشتون....) با همت مردار نشوید پس کمر به تجزیه افغانستان ببندید.

    کوشش کنید که اگر امریکایی ها رفتند این چانس شما خیلی کم خواهد شد. پس بهتر است عجله کنید و به شیوه پدری یعنی رحیم جان غلام بچه دل آنها را برای تجزیه از خود سازید.

    از تجربه جنایتکار و خائین ملی، منحرف اخلاقی و فروخته شده احمق شاه مسعود که برای خوشی پنجابی های بویناک و کثیف چتلستان حتی با ایشان همخوابه شد هم استفاده کنید.

    • مشكل ما در بى هويتى شماست.شما بشتون باكستانى را افغان ميدانيد وبه خانه و كاشانه خود راه و جاه ميدهيد. ان ,مكتب , شفاخانه ا را به اتش ميكشد بر روى دخترك هاى معصوم كه جهت طلب علم كوشش ميكنند تيزاب ميباشند.به كفته كرزى انها اين كار را در مملكت خود نميكنند و نزد شما دولجى هاى هيرويين ديوانه امده عمل فجيع را باشما يكجا و با دستان خودتان انجام ميدهد. بول و سرمايه مملكت كه مال همه است به غارت ميرود.اين جه قومست كه به خانه خود اتش ميزند. شايد شما بيكانه باشيد و ازين خاك نباشيد. ويا عقل نداريد. از خود و بيكانه را تميز كرده نميتوانيد.با بيكانه.شما فورى دهل ميزنيد و اتن ميكنيد و برايش كا كل بازى ميكنيد.ان باكستانى ها بار بار اين وطن و اولاد اين وطن رابا شما يكجا به خاك و خون كشيدند,درشمالى و در هزاره جات قتل عام و بى ناموسى ها كردند. جالب اينست كه تا امروز ادامه دارد و در عقب اينهمه تفرقه انكليس ها قرارداشت و باكستان.ايا شما تنوير جان مانند دستمال بايد هميشه استفاده شويد.يك كمى شهامت و غيرت اكر ميبود,امروز يك با كستانى در لب دروازه شما بى ناموسى كرده نميتوانست.ميدانم و خيلى درد اور است كه بيكانه را به خا نه ميبرى و و از انسانهاى با شرف ,غيرت و انانيكه از نا موس وطن دفاع كردند, خارجى هارا زده كشيدند حساسيت داريد.نزد شما يك با كستاى از صد اوزبيك ويا هزاره و يا تاجيك بهتر است.و شما سخت هراس داريد.جرا مانند كر كسان جبون در هراس هستيد.34 والى از جمله 4 والى غير بشتون است.

    • بینا جان

      نخیر شما اشتباه میکنید. یگانه مشکل ما این است که شما در راه تجزیه افغانستان درست کار نمیکنید.
      برای شما یگانه راه تجزیه افغانستان است.

      حالا بگویید که چه وقت تجزیه را شروع میکنید. شما در بین افغانها و افغانستان جاه ندارید . یا "قبیله" شما را مانند مسعودوف و سقاوی های اول مردار خواهد کرد یا شما باید هر چه زود تر به خاطر تجزیه کمر همت ببندید.

      به جای دو و دشنام و توهین لطف کرده بگویید که چگونه تجزیه افغانستان را آغاز میکنید و همچنان بگویید که بعد از تجزیه مسعودوف قهرمان خرستان میشود یا قهرمان بازرک پنجشیر ؟

    • تنویرک: اصلا تجزیه کار بسیار خوب است زیرا دراینصورت ناقلین مانند خودت که بالای شان ظلم شده است وامروز قادر نیستند که به پشتو حتی گوز بزنند دوباره به تاتوب ابایی خود یعنی کوه سلیمان بالا خواهند شد و به زبان هم خواهند جفید وتو ضرورت نخواهی داشت که خایه چپت در هنگام معرفی کابینه ویا انتخابات هردم بلرزد که چند تا پختون وچندتا غیر پختون است وایا پختانه رای کافی میگیرد ویانه.

      در صورت تجزیه افسار شما در طبیله های کوه سلیمان یکجا بسته خواهد شد ودر انصورت تا که میتوانید اتن کنید وگردن بجنبانید ومفعول های تانرا موی دراز کنید تا با دامن های سرخ وتنبان های سفید برقصند واتن کنند وبخوانند که دا زموژ دبابا وطن! ولی اگر اینجا با ما باشید باز هر دقیقه چماق من میباشد وفرق کیف وبوی ناک تو ومن مجبور میباشم که روز هزار بار ابا واجدادت را لعنت کنم وبا مشت به دهنت بکوبم (مانند مشت حفیظ منصور به دهن کثیف و غایطه پر اسماعیل یون). بنا در تجزیه نفع تو بیشتر است. حال خود دانی اگر به عوض سرگین عقل در سر داری

    • اگر تو پنجابی کثیف و بویناک نمیبودی اینقدر پر عقده و بویناک هم نمیبودی

    • مشرملا تنویر!!!

      من شخصا از اعماق دل مخالف کلمه اوغاستان هستم چونکه ارتباط بمن و نیاکان وارث وطنم ندارد این اسم بی معنا مربوط اقوام هندی خیمه نشین است نه فارس ها تاجک ها ازبک ها ترکمن ها هزاره ها.......... ..................!!

      یکپارچگی در هر جامعه انسانی ضامن پیروی در همه عرصه هاست اما گاهی امتیاز خواهی های بیجا و بیش از احد , مظالم و ستم ملی..... انسان را مجبور میسازد راه خود را به مسیر دیگر کج بکند من خوشبختی مردم را در اداره فدرالیزم میبینم اما اگر مردم به تجزیه راضی شوند طرفدار ان بخاطر رهایی و هویت یابی اقوام این مرزوبوم نیز میباشم چونکه حدود سه صد سال است که ظلم و یکه تازی قبیلوی را همه اقوام شریف ما متحمل میشوند "بهشت انجاست که کسی را آزاری نباشد - کسی را با کسی کاری نباشد " یکی مالیه بدهد خدمت زیر بیرق را بکند خون بدهد سنگ زیر ین اسیاب وطن باشد اما در عمل شهر وند درجه دوم در خانه خود بیخانه در شهر خود غریب چرا ؟؟؟

      تجیزیه طلبی حق حقه مردم است تنها قبیله گریان که ما را بدین سرحد شوق کرده اند مخالف ان اند و تجزیه طلبان را خاین قلمداد میکنند !! در حالیکه ما داد و بیداد کردیک که سرشماری بشود , همه در مکافات و مجازات یا بهتر بگویم در برابر قانون یکسان باشند امتیاز خواهی نباشد ذخایر و منابع و در امد و مالیه یکسان تقسیم شود ملی عمل شود کادر ها شخصیت ها از همه اقوام ممثل حاکمیت باشند قهرمان سازی ها خاتمه یابد قهرمانان حقیقی گمنام از هر ملیت و طایفه که باشند حتا اوغان به مردم معرفی شوند تاریخ حقیقی نوشته شود مطالم گذشته در کتاب های مکاتب و دانشگاه ها باز تاب یابد تا همه چهره ها را بشناسند , نام های تاریخی محلات دوباره با افتختارات گذشته شان بر گردانده شود ..... اما شور بختانه کسی در حاکمیت قبیله پیدا نشد که نشد تا حقایق را قبول بکنند بلکه بیشتر بطرف هلتریزم روان شدند بل مانیفیست دویمه سقاوی را نوشتن وبدان عمل کردند .........
      هر اقدامی خوب است که از شر این نامسلمانان اوغانی نجات یابند....

      بر خلاف برداشت ملا تنویر یهودی هندی هر گز هیچ هزاره یی هیچ ازبک وترک تاجک ی و فارس ی .... خود را اوغان نگفته اند بل با شرمساری کلمه اوغانی بودن را گاهی در خارج از جبر زمان بزبان اورده اند .

      اتن کردن های ملا فهم و شیخ خلیلی به دهل قبیله , طرز خم پیچ دادن و کاکل انداختن های انان نیز از عدم اگاهی شان از فنون این رقص یهودیت حکایه ها دارد ...

      انان هرگز نماینده تاجک وهزاره و پنجشیر بامیان نبوده و نیستند انان دزدان پول پرست ی اند که بخاطر پول و جاه و جلال چند روزه به سرنوست و به خون های ریخته شده مردم خود بازی میکنند .

    • پنجابی کثیف و بویناک چتلستان اینبار با ابراز نفرت در مقابل هندی ، یهود ، افغان و خیمه نشینان مظلوم و بیچاره چهره کثیف یک پنجابی کثیف و بویناک رامیخواهد پنهان کند.

      من مطمئن هستم که عنقریب این نواسه علی زنا که به نام مریضی معروف است با افشا شدن چهره کثیف پنجابی اش دست به خود کشی خواهد زد.

  • مردم افغانستان از سالهای سال به رعیت بودن پادشاهی که پادشاهیت را به ارث برده بود عادت داشتند و از جایکه پادشاهان در پناه و سایه ادیان و اخوند ها و ملاه ها زنده گی های درازی را بسر میبردند و بالمقابل ملایانی ادیان نیز در سایه پادشاه های دست نشانده خود به عیش و زنده گی فاخری دست یابیده بودند , پس دین و پادشاهیت و پادشاهیت و دین از دراز سالهای برای همدیگر الزام و ملزوم همدیگر بودند و رعایا زنده گی را در سایه یک همچو سالطنتء به اصطلاح ضل لل اللهی ء اسان تر میپنداشتند , تا زنده گی نمودن در قلمرو حکومت نو بنیادی . در قلمرو حکومت که از پدر به ارث میرسید و یا رسیده بود , همیشه از احکام و رسم و راه نیاکان و اعمال که در قدیم برای مردم به میراث مانده شده بود به نحو احسن استفاده به عمل میامد و احترام میشد و قوانین بر اساس ان احکام و رسوم نیاکان طراحی میگردید و اکثر برای بهتر بهره گیری اخوند ها و ملاه ها از رعایا به نفع خانواده شاهی احکام من در اوردی را که به نفع پادشاه بسلامت بود داخل قوانین اصولی قوای اجراییه و مقننه و جزایی کشور مینمودند و بازار فرمانبرداری را برای همیشه گرم نگه میداشتند . در چنین فضایی و یا ماحولی اگر پادشاه و یا رهبر مذهبی غبی و یا کودن و یا نا فهم و یا بی شعور نیز باشد حکومت داری به اسانی پیش میرود , در همچو یک کشوری اگر خطری پادشاه را تهدید کند برای مدت نامعلومی از طرفی دست نشانده و یا طبقهء به خصوصی ویا حتی اگر پادشاه قدرت خود را برای مدت نامعلومی از دست دهد , باز هم وقتی مشکلی برای ( دست نشاتنده و یا پادشاه نو ) اتفاق افتد , فوراء پادشاهیت به میراث خواران حکومت قبلی یعنی پادشاهیت به همان پادشاه و یا به یکی از اعضای خانواده پادشاه قبلی برگشت خواهد نمود و زننده گی رعیا بر منوال قدیم شروع به نوسان خواهد شد . ولی در حکومت های که به تازه گی از طرف شخصی و یا اشخاصی ساخته میشوند و مردم بر امید زنده گی بهتر همیشه مترسد حکومت جدید هستند تا از ان استفاده بهتر را ببرند و اگر نتوانند و یا امیدی بر استفاده نمودن از حکومت نو برای شان نباشد در پناه باقی مانده جیره خواران شاه قبلی مانندء ملایان و اخوند و یا به عباره دیگر در پناه احکام و قوانین مترود و کهنهء که سالها مردم را به یوغ و اسپار کشیده بود دوباره به خشونت دست برده و برای پاین کشیدن حکومت نو بنیاد کوشش خواهند نمود و چه بسا که در این امر همسایه گانی مغرضی به نام دین و مذهب و چه یسا همسایه گانی برای برادری و همدردی از موقعیت استفاده نموده خاک کشور را به توبره کشند . از جایکه حکومت نو بنیاد باری یک عده قوانین تازه مثلاء اصل بهتر زمین داری و تجارت و تدریس و عنعنات را بر دوش با خود میکشد , رهبری ادیان یعنی ملایان و اخوند ها که بر اصول وفاداری عنعنوی بر حکومت قدیمی یک خانواده معتقد بودند در قدم اول بر خلاف ترکه و تقسیم و تدریس جدید و بنیاد گذاری اصول جدید بر خواهند خاست . و دست به هر بدعتی بر ضد حکومت نو بنیاد که هدف ان بهتر ساختن شرایط زننده گی است , خوانند زد . بر همین اساس برای اوردن یک حکومت مردمی اول باید مردم را امادهء داشتنء یک زنده گی بهتر ساخت و اهسته یک نسلء نوی از تحصیل یافتگان را در کشور مهیا ساخت , وقتی نسل نو تحصیل یافته که انتهای هدف انها همیشه منافع کشور و مردم باشد در تمام دفاتر قوای سه گانه کشور مسقر گردیدند , باز دولت میتواند فوراء تغیر مسیر دهد و یا حکومت را از بنیاد بر افگند و کشوری با قوانین مردمی جدید بسازد . ورنه بر اثر اشتباهی کوچکی بهترین کشور دنیا را ( افغانستان ) خواهند ساخت .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس