صفحه نخست > دیدگاه > یک نظر اجمالی به نامهء سرگشاده آقای محمد امین بسمل به اوباما

یک نظر اجمالی به نامهء سرگشاده آقای محمد امین بسمل به اوباما

گوربز خان "عطاخیل "
شنبه 13 مارچ 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

جناب محترم محمد امین بسمل ازافغانهای مقیم شهرمونشن آلمان درین تازه گیها طی ارسال یک نامهء سراپا احساساتی از اوباما خواسته است که ریچارد هولبروک را ازوظیفه سبکدوش ودرعین حال از اوبخواهد که ازقوم غیور پشتون معذرت بخواهد.نظربه ادعای این نوشته ، دراین نامهء اعتراضیه، تعدادی زیادی ازهمفکران وهم مسلکان آقای بسمل نیز امضا کرده اند ونامه به زبانهای جرمنی وانگلیسی ترجمه گردیده است این نکته نیز قابل یاد آوری است که بعدازتکیه زدن باراک اوباما براریکهء قدرت تعداد زیادی افغانها مشهور وغیرمشهور نامه هایرا به دفتربارک اوباما ارسال کرده اند ازجمله میتوان نامه های اشخاصی چون: انجنییررگلبدین حکمتیار خانم سجیه ورمضان بشردوست را یادکرد که دربین همهء اینها تا جائیکه ملاحظه گردید نامهء آقای محمد امین بسمل شدیداللحن ترین آنهامی باشد.

محتوای نامه طبق ادعای نویسنده همانا اظهارات اخیرریچارد هولبروک درمورد طالبان وقوم پشتون است که جناب آقای بسمل وتعدادی ازهمفکران شان آنرا توهین به تاریخ وهویت قومی پشتونها میدانند. چندی قبل ریچارد هولبرک دریک سمیناار علمی این موضوع را خاطرنشان ساخت که طرفداران طالب درهرخانهء پشتون وجود دارد واین گروه دربین سایرقومیت های افغانستان طرفدارندارد. چنین اظهاراتی خشم اقای بسمل را برانگیخته اورا وادار به نوشتن این نامه کرده است. نویسنده این موضوع راپنهان نکرده که یک کاپی نامهء مذکور به دفتر جناب حامد کرزی نیزارسال گردیده است تا به قول آقای بسمل اورا وا دارد که سربه گریبان خویش فروبرد. نویسنده ازتمام کارکنان پشتون تبار دولت کرزی خواسته است که به رسم احتجاج از وظایف دولتی شان استعفا دهند (چیزیکه تاکنون درتاریخ حاکمیت چندین قرنهء سلاطین ووراء وامرای پشتون اصلا به چشم نخورده است وتاریخ انرا بیاد ندارد). درنامه، تعداد نفوس پشتونها بصورت تخمینی بیشتر ازشصت ملیون انسان رقم خورده است.

چیزیکه خیلی جالب وقابل توجه درین نامه بنظرمیرسد معلومات نویسنده ازسابقهء کاری ریچارد هولبروک میباشد که اورا متهم به خط کشی وتقسیم جغرافیائی بعضی ازکشورها منجمله یوگوسلاویای سابق وکوریا نموده است. دراخیر نامه نویسنده به اوباما اخطار داده است که :تاوقتیکه این خواست اعتراض کننده گان وامضاکننده گان نامه، برآورده نشود آنها به مظاهرات مسالمت آمیز خود وبرپائی محافل احتجاجیه بصورت ارام ودموکراتیک درتمام دنیا با الهام ازدرسهای خان عبدالغفارخان بانی فکر عدم تشدد ادامه خواهند داد وانگاه مسؤولیت وعواقب ان بدوش کاخ سفید خواهدبود

اما نامهء مذکورباتمام شدت و حدت آن ازتضادهای منطقی نیزرنج می برد. نویسنده ضمن اینکه ازطالبان بیزار است وگروه مذکوررا ننگ به تاریخ پشتون میداند اما جنگ آنها را بخشی ازمقاومت مردمی میداند که بخاطر آزادی وطن شان پیکار می نمایند. به نظرنویسنده اگر جنگ طالبان صرف متوجه به قول او ائتلاف شمال می بود وعملیات انتحاری درشمال افغانستان به وقوع می پیوست که باعث مرگ رهبران ائتلاف شمال میشد نه قوای خارجی، آنگاه هیچ گله ای ازطالبان نبود اما حالا طالبان ازکنترول خود رهبران پشتون تبار خصوصا ملاعمر خارج شده و بیگانگان ،ماشین جنگی آنها را میچرخاند. شاید منظورنویسنده ازذکر بیگانگان همانا سازمان القاعده وعربهای افراطی باشد که تامین مخارج جنگی طالبانرا به عهده دارند امانویسنده طبق ادعای خودش، دریک مورد آنها باطالبان احساس غمشریکی و همنوائی دارند که همانا اخراج بلاقید وشرط عساکربیگانه ازافغانستان است. خشم نویسنده بالای طالبان ازین ناحیه است که جنگ طالبان ضمن اینکه مشروعیت قومی وملی دارد تاوان آن بمراتب بیشترازسود آن برای پشتونها است. نویسنده تاکید کرده است که آنها یعنی امضا کننده گان نامه که خودرا ملت غیور پشتون خوانده اند فقط منتظراین هستند که هم طالبان وهم قوای خارجی هردو، تا به آن اندازه ضعیف ورسوا شوند که هردو طرف قدرت ادامهء جنگیدن را ازدست بدهند شاید به مشکل بتوان گفت که ازین تناقض گوئی نتیجهء دلخواه را بدست آورد.نویسنده ضمن اینکه طرفدار وحدت اراضی افغانستان است اما بخشی ازطرف درگیررا باهمان اصطلاح قدیمی پاکستان میکوبد که ائتلاف شمال نام دارد ائتلاف شمال نامیست که بعدازیازده هم سپتمبر واغازحملات امریکا علیه طالبان جنرال پرویزمشرف بالای سران گروه های ضد طالبان گذاشت وانهارا محدود به سمت شمال ساخت. با وجودیکه خود رهبران گروه های موتلف ضد طالبان خودرا ائتلاف شمال نه نامیده اند اما ازنظرمنطق ترمینالوژی اصطلاحات سیاسی ائتلاف شمال برجنوب حق حاکمیت وسلطه رانی راندارد که این خود مقدمه ای است برای تجزیهء افغانستان.

مشکل طالبان: ملی یا درون قومی؟

پیامدهای این همه شمول بودن تفکر طالبانی برای آیندهء سیاسی اقوام در افغانستان زیانبار و تکاندهنده است. شکستن این تصویر در آینده، که ما طالب نبودیم، طالب دیگران بودند دشوار و ناممکن است.

شنبه 13 مارس 2010, نويسنده: مجتبی فرهمند

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام.بنظر من طالبان شامل حال تمام ملیت های افغانستان میشود و تنها پشتون های کمبخت را ملامت نکنید.همین گلبدین و ربانی و مولوی خاص و مولوی محمد نبی و رسول سیاف ومولوی محسنی و محمد علی مزاری اگر طالب نیستند چه استند عین کار های ایکه آنها 12 سال پیش کردند حالا طالبان انجام میدهند.شما خوبتر میدانید که تنظیم های هفتگانه و هشتگانه ساخت پاکستان و ایران و عربستان و امریکا و انگلیس که بنام اسلام جهاد کردند و آنها ادعا دارند که دیوار برلین را تخریب کردند و شوروی را از کشور خارج کردند و وطن خودرا و مردم خودرا به امپریالیزم و ارتجاع عرب و پاکستانی فروختند و چه چور و چپاول و تجاوز به اطفال و زنان و دختران در وطن ادامه دارد و طالبان و مجاهدین گل های یک باغ استند شما مردمی ایکه از جهاد ( تروریزم و قاچاقبری) نظر بدین کثیف اسلامی معتقد هستید چرا نمیدانید که جهادی های شیعه و سنی همه طالب استند.برای ریشه کن کردن آن ما مجبور استیم که از دامن کثیف امپریالیزم محکم بگیریم تا این کثافت خودرا برای شکست کمونیزم شوروی تولید کرده اند پاک نمایند تا ما و جهانیان از مزاحمت ایشان رهائی یابیم. با احترام

  • مشكل ما اينجاست كه قوم برادر بشتون افغانستانى ما هميشه دنباله رو بشتو نهاى با كستانى است. ان رهبريكه در داخل افغانستان بزرك شده و وطن دوست است ولو بشتون باشد او را نميبزيرند ولو قوم برست و قبيله برست هم باشد ولو همه ثروت مملكت را مصرف قوم وقبيله كند مثلا كرزى,نجيب,امان الله خان ,نى بايد حتمى از با كستان از انجا انتخاب وبزيرفته شده باشد.
    مشكل دومى ما ايا تمام بشتونهاى جهان افغان اند.در باكستان 25 مليون بشتون است.انها با كستانى هستند ,ما به انها بيكانه هستيم وحتى ا نها مانند دشمن در خاك ما با عث تباهى ما ميشوند.از جانب ديكر دولت هاى فاشيستى در سمت شمال قتل عام ها كردند و زمين هاى مردم را جبرا كرفتند به بشتونهاى باكستانى دادند.عجيب نيست كه طالبان باكستانى امروز از انها استفاده ميكند.اين ناقلين همه اعضاى خانوده همان طالبان باكستانى است.ببينيد ملا عمر كور را با نجيب مقايسه كنيد,نجيب يك انسان وطن دوست بود از ما بود براى ما خدمت ميكرد.هزاره اين كار را به حق نجيب نكرد ,اوزبيك نكرد, تاجيك دست كومك را درازكرد نجيب انتظار قوم خود بود كه انها بيايند.نجيب قوم افغان خودرا از باكستانى فرق كرده نتوانست,ان افغان نبود كه اين وحشيكرى را كرد انها بشتونهاى باكستانى بودند.ما تا جكان افغان هستيم تا جيكان جهان هم عزيزان ما ند ولى يك بشتون يك هزاره يك اوزبيك افغان هزار بار به من نزديك واز من است .بردران بشتون شما هم بايد نفوس و سرحد داشته باشيد.از خود وبيكانه را بشنا سيد.اولبرك هم راست كفته است حساب شما معلوم نيست كت كت را اينجا ميكنيد و تخم را جاى ديكر ميكزاريد.بينا

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس