صفحه نخست > دیدگاه > آزادی و زنان در افغانستان

آزادی و زنان در افغانستان

کدام آزادی های اساسی برای زنان وجود دارد؟
احمد راشد جمال
يكشنبه 13 فبروری 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

قتل یک زن 48 ساله بیوه که به اتهام داشتن روابط با مردی از سوی گروه طالبان اعدام شد. و دختر 18 ساله دیگری که توسط شوهرش گوش و بینی اش بریده شده بود، و در تازگی قتل دختر جوان توسط یک تن از جنگ سالاران در ولایت تخار نه تنها حرفی از آزادی زنان در میان نمی گذارد، بلکه ذهن هر انسان را نگران می سازد، از این نوع اعمال نخستین بار نیست که در افغانستان بالای شهروندان عملی می شود بلکه همیشه این قشر به بهانه های مختلف از طرف طالبان و دیگر اعضای جامعه افغانی و بخصوص جنگ سالاران مورد حمله گرفته ، حقوق انسانی و بشری شان که همانا آزادی های شان است نقض می شود.

آزادی واژه چند بُعدی است اگر آزادی را عبارت از قدرت اجرای عمل و رفع موانع، قدرت تغییر جریان عمل و امکان ابتکار و هم چنان قدرت اختیار و برآوردن امیال بدانیم پس آزادی در این مفهوم فکر می کنم دلخواه همه کس است وکمتر کسی است که حاضر باشد قدرت اجرای عمل وابتکار واختیار را به هیچ قیمتی،حتی به قیمت موفقیت وسعادت ،از دست بدهد.هر کس که از آزادی محروم شود هر که باشد برده است زیرا برده کسی است که محکوم است که برای آوردن خواسته های دیگران به طرق یکنواختی که قبلا تعیین شده اند فعالیت کند.برعکس فرد آزاد کسی است که میتواند به خواسته های خود برسدودر طرقی که قبلا تعیین ومقرر نشده است عمل کند.
انسان ها برای گریز از از آسیب ها زندگی اجتماعی را رقم زدندو خواستند که باهم زنده گی نمایند. وجود این نوع اجتماعات مستلزم نظم و قانون می باشد که آزادی افراد را حراست کند. تا باشد که هویت های متفاوت در صلح و آرامش زنده گی نمایند. از آنجائیکه انسان ها آزاد به دنیا می آیند و آزادی یکی از ارزش های ذاتی آن ها بوده که هیچ قدرتی و نهادی نمی تواند که انسان را مجبور به ترک آن نماید.
تبارز کامل هویت و موجودیت ماهیت و عنییت فرد آزادی است ، که تاریخ بشریت تنازع و جدل های را برای آزادی و حقوق اساسی افراد شاهد بوده است.لذا اگر به مفهوم وسیع آزادی را فقدان هر گونه تهدید خواه مادی یا معنوی تعریف نمایم که قانون و جامعه آنرا تضمین و حمایت کند. در حال حاضر ما از هیچ نوع آزادی برخوردار نیستم و نه تنها برای جلوگیری از تهدیدات تدابیری نه اندیشیدم بلکه قادر به از بین بردن آن نیز نمی باشیم. مفهوم آزادی وسیع تر از آن می باشد که به معنی هرج و مرج تصور شود و هر آنچه به نظر آید عملی گردد. آزادی این معنی را افاده می کند که هر فرد همان اندازه که برای خود قایل است برای دیگران نیز قایل باشد. یورگن هابر ماس تأکید می کند که"آزادی به معنی عدالت ورفتار برابر میان همدیگر در جامعه می باشد" که اساس جامعه مدنی و حقوق شهروندی را تشکیل می دهد. بنابرین آزادی چنین قدرت را در ذات خود دارد تا بتواند رهیافت و افق گشا باشد و در مسیر تمام تجربه و ابتکارات قرار گیرد.نه اینکه باعث مخیل نظم اجتماعی ونورم های اجتماعی شود وافراد جامعه مقید و در مسیری قرار گیرد که تمام از قبل تعین شده و معیاری باشد.خط های سرخ ومجاز مشخص و معین باشد افراد که از آن عدول کند مستوجب مکافات باشد.چنین خط ها خود زنجیرو موانع است که آزادی وخلاقیت را از حرکت باز می دارد بقول جان لاک"انسان آزاد متولد می شود،اما همیشه در زنجیر می باشد" این قید ها و زنجیر ها به نام های مختلف می تواند انسان ها را محدود و ناتوان سازد.حکومت ها و جریان های سیاسی و ایدیولوژیکی نیز می تواند با قرائت های اقتدارگرایانه از دین،قانون و نورم های اجتماعی،آزادی را تهدید و یا هم نابود سازد. ژان پل سارتر آزادی رابا نگاه شکاکانه و توام بااضطراب می بیند.چنانچه آزادی را نیز یک نوع اضطراب و دلهره برای انسان می داند.زمانیکه انسان دست به انتخاب می زند، قطعاً یک دلهره دارد تا مبادا چگونه باشد؟
زمانیکه شخص به اراده آزاد خود انتخاب می کند. متعاقباً مسؤلیت بوجود می آید واین مسؤلیت در نوع خود می تواند انسان را واقف سازد از پیامد مسؤلیت و انجام کاری که در پیش دارد. بناً آزادی از این منظر بسیار مهم و حساس تلقی می شود. زیرا فرد خود با عقلانیت و باورمندی که دارد به حرکت آغاز می کند، قطعاً توام با هراس این مسیر را می پیماید واز این جهت بسیار ارزشمند برای آدمی می باشد.
زمانی از آزادی یک مطالعه مقایسوی انجام می دهیم و آنرا با شرایط و احوال جامعه خود تطابق می دهیم می بینیم که از آزادی به مفهوم واقعی آن و یا کماکان مانندسایر ملل جهان بهرهء نبرده ایم چی در تفکرات دانشمندان لیبرال و چی در تفکرات مارکسیسم که آزادی از منظر مارکسیسم همان " ضرورت" است. این مطلب توسط اندیشمندان جنبش کمونیستی به کرات تائید شده است. مارکس در ایدئولوژی آلمانی، انگلس در آنتی دورینگ، لنین درماتریالیسم و امپریو کریتیسیسم، پلخانف در آثار فلسفی دوران قبل از ارتداد ش و.... پس برسی این مقوله را من نیز دراین نقطه آغاز میکنم که نکته اصلی درمسئله آزادی، کشف ضرورت است. عملی است که از تسلط بر قوانین تکامل ناشی شده و مبتنی به شناخت الزامات طبیعت است اگر جز این بود انسانهای اولیه که درغارها زندگی میکردند و آنجا که میخواستند میخوردند و می خوابیدند و با هرکسی همبستر میشدند و خلاصه هر عملی را انجام میدادند، آزادترین انسانها بوده و جوامع اولیه نیز بدین طریق آزادترین جوامع بشمار می آمدند. درحالی که حقیقتا چنین نیست. انگلس می گوید:
".... انسانهای اولیه که درحال تمایز از جهان حیوانات بودند ماهیتا به اندازه حیوانات مقید بودند و هر قدمی بسوی تمدن قدمی بجانب آزادی بود."
پس روشن است که هر اقدام ارادی آزادی نیست، نمی توان خارج از روند تکاملی تاریخ حرکت نمود و آنگاه آنرا آزادی نامید.

" آزادی دراستقلال تخیلی از قوانین طبیعت قرار ندارد، بلکه درشناخت از این قوانین و درامکانی است که آنها میدهند تا آنها را با برنامه و بمنظور رسیدن به اهداف مشخص بکار گیریم." ( آنتی دورینگ)
بنابراین اگر شخصی و یا جریانی بدون اطلاع از این الزامات و قوانین آزادانه عملی انجام دهد و بقول انگلس " ازمیان امکانات متفاوت و متناقض ظاهرا داوطلبانه یکی را بر میگزیند، درست عدم آزادی را اثبات کرده، مغلوب بودنش را دربرابر پدیده ای که باید به آن غالب باشد می رساند".
افغانستان یک ربع قرن است که که از جنگ و خشونت رنج می برد. همانطوریکه سطح کامیابی اقتصادی در یک کشور پیوستگی غیرقابل انکار با جایگاه حقوق و آزادی های شهروندان همان سرزمین دارد، و عدم موازنه می توانند که نه تنها به نکامی بلکه به جنگ میان گروه های ذینفوذ نیز منجر شود. شیوع فقر در افغانستان باعث شده که به دومین کشور فقیر دنیا مبدل شود.
در این میان جایگاه حقوق زنان کجاست؟ کشوری که در بین سال های 1995 الی 2001 تحت حکمروائی طالبان بود، و سیاست های تحمیلی آنها بالای زنان تا حدی بود، که باعث حذف سیستماتیک هویت زنان در این کشور شده بود. زنان قربانی جنگ ، فقر و سیاست های تحمیلی این گروه شده ،از کار کردن محروم شده بودند، مدارس شان تعطیل شده بود و از اندک حقوق شهروندی و آزادی برخوردار نبودند، ولی بعد از انهدام این گروه طالبان هنوز هم حقوق زنان در افغانستان در حال از بین رفتن است، در بعضی از مناطق نه تنها بار تغذیه خانواده را به دوش دارند بلکه تکلیف های غیر انسانی را نیز از جانب طالبان متحمل میشوند. این تنها مشکل زنان در افغانستان با گروه طالبان نیست بلکه این امر در داخل خانواده ها نیز گستریش پیدا نموده، که می توان فجایع تبعیض علیه زنان محسوب نمود. فقر، عدم اجرای قوانین حمایتی، پذیریش عرف های نا پسند و کهن، داوری ضعیف و نا متوازن باعث شده که قشر های از جامعه افغانستان بخصوص زنان حالت بدی را در این کشور به سر ببرند. میزان خشونت های فامیلی در افغانستان و سیاست های تحمیلی گروه طالبان رنگ به خصوص خود را گرفته که در تاریخ معاصر مانند ندارد. چون در کشوری که یک سوم جمعبت آن از فقر کامل رنج می برد و یک سوم آن نان شب روز خود را به مشکل پیدا می کنند، این دلیل اصلی است که نقض حقوق بشر بصورت بسیار فجایع و غیرانسانی آن رشد کند، و هم چنان میزان خودکشی زنان نیز افزایش پیدا کند. رفتار خشونت آمیز افراد در یک جامعه از نبود تسلط کامل بر قوانین نشأت می کند. زیرا مثال های زیادی از نقض آزادی های فردی را حتی در برخی از قوانین این جوامع نیز شاهد بودیم چون همواره دولت مردان این کشور ها نه خواسته اند و یا توانایی شناخت دقیق را از اوضاع محیطی خویش نداشته اند.
قتل یک زن 48 ساله بیوه که به اتهام داشتن روابط با مردی از سوی گروه طالبان اعدام شد. و دختر 18 ساله دیگری که توسط شوهرش گوش و بینی اش بریده شده بود، و در تازگی قتل دختر جوان توسط یک تن از جنگ سالاران در ولایت تخار نه تنها حرفی از آزادی زنان در میان نمی گذارد، بلکه ذهن هر انسان را نگران می سازد، از این نوع اعمال نخستین بار نیست که در افغانستان بالای شهروندان عملی می شود بلکه همیشه این قشر به بهانه های مختلف از طرف طالبان و دیگر اعضای جامعه افغانی و بخصوص جنگ سالاران مورد حمله گرفته ، حقوق انسانی و بشری شان که همانا آزادی های شان است نقض می شود .

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس