صفحه نخست > دیدگاه > آوردن حکمتیار در قدرت و افزایش بحران سیاسی

آوردن حکمتیار در قدرت و افزایش بحران سیاسی

آثار حکیمی
دوشنبه 9 جنوری 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

وقتی نام از گلب الدین حکمتیار برده می شود، مردی تجسم می شود که همواره با قوه‌ی قهریه خواستار قدرت است. مردی که در طول حضور سیاسی اش از هرکاری فرونگذاشت تا قدرت متناسب به فکر خود داشته باشد.

پیشینه‌ی عملکرد سیاسی حکمتیار، از آغاز فعالیت‌های نهضت اسلامی که وی عضو آن بود تا تشکیل حزب اسلامی، جنگ با دولت مجاهدین و راکتباری کابل، همین طور همسویی با طالبان و قرار گرفتن در کنار القاعده، چهره‌ی را که از وی به نمایش می گذارد، مردی است که برای دستیابی به قدرت بی مها با جنگید و از هر وسیله‌ای ممکن استفاده برد.

سازمان زیر اداره‌ی آقای حکمتیار، در دوران جهاد افغانستان چه در داخل افغانستان و چه در پایگاه بیرونی این جریان (پاکستان) جریانی شناخته می‌شود که برای سرکوب مخالفان فکری و سیاسی خود، متوسل به ترور و قوه‌ی قهریه شد.

در میان تنظیم های جهادی، افراد و فرماندهان وابسته به حزب اسلامی، عامل حذف فزیکی مخالفان خود، چه در تنظیم های جهادی و چه در دولت کمونستی آن وقت، از جمله ترور دسته جمعی بیش از ده فرمانده جمعیت اسلامی در ولایت تخار توسط جمال ناصر از فرماندهان حزب اسلامی، پاشیدن اسید به رخ دختران مکاتب توسط افراد وابسته به حزب اسلامی، اتهام ترور شماری از افراد در پشاور پاکستان شناخته شدند.

پس از سقوط حکومت دکتر نجیب و پیروزی دولت مجاهدین، حزب اسلامی جریانی بود که با دولت وقت مجاهدین مخالفت مسلحانه را آغاز کرد. دلیل مخالفت آن زمان حکمتیار، کنار آمدن دولت مجاهدین با نیروهایی که در دولت دکتر نجیب کار می کردند، از جمله جنرال عبدالرشید دوستم اعلام شده بود؛ اما پس از مدت کوتاه، آقای حکمتیار با آقای دوستم ائتلافی تشکیل داد و در برابر دولت مجاهدین جنگید.

در مدتی که حکمتیار با دولت مجاهدین می جنگید، افراد وابسته به او به نمایندگی از وی در مقامات دولتی توظیف بودند، در این میان چندین بار معاهده‌‌ی صلح میان حکمتیار و دیگر سران مجاهدین انجام شد که معروفترین این تعهدات، ادای سوگند در عربستان سعودی در شهر مکه به عنوان شهر مقدس مسلمانان بود، اما پس از باز گشت به افغانستان باز هم جنگ مسلحانه‌ی وی با دولت مجاهدین پایان نیافت.

با روی کار آمدن جریان طالبان در 1374 فرماندهان وابسته به حزب اسلامی در جنوب اکثرا به جریان طالبان پیوستند و شخص آقای حکمتیار در نهایت امر، به دولت مجاهدین پیوست و پس از مدتی به ایران پناه برد. با پیشروی طالبان در شمال و مناطق دیگر، فرماندهان مربوط به حزب اسلامی یکی پس از دیگری، به جریان طالبان پیوستند.

در این میان، آقای حکمتیار که در ایران بود، بیشتر سکوت اختیار نمود و در مواردی به عنوان منتقد جبهه‌ی مقاومت علیه طالبان پرداخت.

پس از حادثه‌ی 11 سبتامبر 2001 و حمله‌ی امریکا بر رژیم طالبان، حکمتیار از ایران به پاکستان رفت و آهسته آهسته گروهش را به خاطر مخالفت مسلحانه علیه نیروهای بین المللی و نیروهای دولت افغانستان سامان داد که در مواردی حملاتی را از جمله حمله‌ی این گروه در سروبی کابل که منجر به کشته شدن 18 سرباز فرانسوی شد، انجام داد.

حملات دیگر افراد حزب اسلامی آقای حکمتیار، به صورت پراکنده ادامه داشت. در این میان، آقای حکمتیار در میان شهرت طالبان به عنوان گروه بالفعل جنگ و خواستهای فردی خود، روزگاری چندان خوبی نداشت؛ اما افراد وابسته به او مانند فاروق وردک، کریم خرم، عمر داوودزی، عبدالهادی ارغندیوال، از چندین وزارت، ریاست دفتر آقای کرزی، سفارت در ایران و پاکستان برخوردار هستند و یگانه جریان سیاسی بود که علی الرغم شعار غیرسیاسی بودن حاکمیت حامدکرزی، حکومت او را اشغال نموده بودند.

این افراد شماری با ظاهر غربی و شماری هم در لباس حزبی خود، به صورت غیر مستقیم تا آنجا که توانستند سیاست های حزبی خویش را پیاده کردند که در مواردی شخص کرزی، آلت دست آن ها لقب گرفت.

پول گرفتن عمر داوود زی از ایران و تیره ساختن روابط کرزی با غرب نشان داد که افراد مربوط به حزب اسلامی در دولت حامد کرزی، از چه سطح نفوذ برخور دارند.

در ده سال گذشته، هرچند مهره‌های مربوط به حکمتیار فعالانه برای جابجای افراد خود تلاش کردند؛ اما شخص حکمتیار در یک سیاست سنجیده شده، به عنوان یاغی تسلیم نشو در برابر دولت افغانستان و نیروهای غربی موضع گرفت.

نکته‌ی دیگری که تناقض داشت با سیاست ضد غربی و به قول حکمتیار سیاست مخالف با "اشغالگران" نماینده‌گان حزب اسلامی مانند مهندس کریم رحیمی، از شهر لندن به کابل می آمد و از زبان حکمتیار سخن می گفت.

یعنی حزب اسلامی، هم یک جریان دارای نمایندگی در انگلیس، هم یک جریان اسلامگرای افراطی همسو با القاعده و طالبان و هم جریان سیاسی که دولت کابل را در اختیار دارد.

آقای حکمتیار در کنار تلاش‌های مهره‌های دولتی خود برای حضور خودش در قدرت، چندی پیش برای نیروهای امریکایی چیزی به نام طرح برون رفت از بحران افغانستان نوشت.

در طرح آقای حکمتیار، جنگ امریکایی ها، جنگ اشغالگران در برابر مجاهدان و آزادی خواهان عنوان شده بود که سر انجام به نفع روسیه و ایران ختم می شود. یعنی از نظر حکمتیار موجودیت طالبان در منطقه تا این که به ضرر امریکا و غرب باشد، بلکه به ضرر ایران و روسیه خواهد بود.

این طرح حکمتیار، با آن که به باور خودش، حرف‌هایی زیادی داشت؛ اما یک حرف روشن داشت. آن هم این که هیچ چیزی بدون حضور آقای حکمتیار معنا ندارد و آمدن آقای حکتیار در قدرت، کلید حل همه مشکلات است. چیزی که معرف شخصیت سیاسی آقای حکمتیار در مدت فعالیت سیاسی اش بوده. یعنی نه کم و نه زیاد، حضور وی به قیمت حذف دیگران.

آقای حکمتیار برای امریکایی ها پیشنهاد کرده بود که هنوز هم دیر نشده و باید نیروهای امریکایی برای خروج آبرومندانه‌ی خود، باید با وی مذاکره نمایند.

حکمتیار از یک سو مردی با شعارهای بلند بالای تند مذهبی و غیر قابل حل در جریان‌های دموکرتیک به ویژه جریان‌های همسو با غرب ظاهر شده و از سویی دیگر خود را مردی معرفی می کند که حتا برای کسانی که او آن هارا اشغال‌گر می خواند طرح برون رفت دارد. این تناقض اندیشی وی، از حکمتیار چهره‌ی به نمایش گذاشته است که او قدرت طلبی است که پیامد کارش را نمی اندیشد.

اکنون هیئت آقای حکمتیار به کابل آمده اند و می خواهند با نیروهای امریکایی بیشتر و با دولت افغانستان کمتر مذاکره نمایند. این که انجام این مذاکره ها چه خواهد شد؟ هنوز روشن نیست، اما یک چیز روشن است که اظهارات جوبایدن مبنی بر این که طالبان دشمن امریکا نیستند، آقای حکمتیار را بیشتر ترغیب نمود که وقتی طالبان دشمن امریکا نیستند، حزب اسلامی چرا دشمن امریکا باشد؟

پس بنا بر تحولات سیاسی غرب در رویکرد به طالبان و حزب اسلامی، دو احتمال از نظر به دور نیست.

یک، ممکن است سیاستگزاران غربی برای آینده‌ی افغانستان، معجونی را در نظر گرفته اند که مرکب خواهد بود از تکنوکرات‌های غربی، طالبان و حزب اسلامی، چیزی که مردم افغانستان را شدیدا نگران ساخته است.

دوم، شاید امریکایی‌ها به نتیجه‌ای دست یافته اند که با کشیدن پای حکمتیار و شماری از طالبان به میز مذاکره، بازی را از دست پاکستان بیرون کنند.

با توجه به تیره شدن روابط پاکستان و امریکا پس از کشتن اسامه بن لادن در اسلام آباد، امریکایی ها نتیجه گرفته اند که دولت پاکستان به ویژه آی اس آی، همواره از شورشیان به عنوان حربه‌ی فشار بر نیروهای ناتو و دولت افغانستان استفاده برده است. اکنون غربی ها با کشیدن طالبان و حزب اسلامی به پای میز مذاکره، می خواهد پاکستان را از این ناحیه، خلع قدرت نماید؛ اما این که آیا این سناریو در جامعه‌ی ملتهب افغانستان با پیشینه‌ی بد طالبان و حزب اسلامی، کارگر می افتد؟ از نگرانی جریان ها و نهادهای مدنی که مخالف آمدن طالبان و حزب اسلامی هستند، می توان نتیجه گرفت که گزینه‌ی آوردن طالبان و حزب اسلامی به عنوان یک قدرت در آینده‌ی افغانستان، بحران افغانستان را بیشتر عمیق خواهد ساخت که برای غرب هم ارزان تمام نخواهد شد.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • باقی سمندر
    فرستنده -ګزارش
    سلام وطندار
    خبرتازه رابخوانیم تا از پشت پرده زیادتر بدانیم

    امريکا در مورد رهايى سه طالب از زندان گوانتانامو اظهار بى خبرى نمود
    by جاوېد هميم کاکړ on Jan 9, 2012 - 19:33

    کابل(پژواک ١٩ جدى ٩٠): سفارت امريکا در کابل پيرامون رهايى سه مقام ارشد طالبان از گوانتانامو، اظهار بى اطلاعى نمود.

    شمار رسانه هاى عربى و پاکستانى امروز (١٩ جدى)، از قول منابع نامعلوم خبر داده بود که امريکا، سه قوماندان سرشناس طالبان را از محبس گوانتانامو آزاد نموده است.

    منبع نگاشته است که اين سه قوماندان طالبان، هر يک ملا فضل، ملا نورى و ملا خيرخواه در بدل يک سرباز امريکايى موسوم به رابرت بگدال، رها شده اند.

    بگدال در برج جون سال ٢٠٠٩ ميلادى از ولايت پکتيکا بازداشت شده بود و اکنون نيز نزد طالبان به سرميبرد.

    آژانس خبرى پژواک در اين رابطه با سفارت امريکا مقيم کابل تماس برقرار نمود که در پاسخ برايش گفته شد: ((ما در اين مورد هيچ معلومات نداريم.))

    طالبان مسلح هم تاکنون در مورد ابراز نظر ننموده اند.

    چند روز قبل روزنامۀ گاردين بريتانوى به حوالۀ منابع امريکايى نگاشته بود که امريکا مى خواهد، سه مقام متذکرۀ طالبان را از گوانتانامو آزاد و به قطر تسليم نمايد.

    سه فرد متذکره، از آغاز تحريک طالبان اشخاص کليدى بودند که تا پايان رژيم آنها، نيز نقش بسزاى را ايفا ميکردند.

    ملا خيرخواه در دوران زمامدارى طالبان براى کوتاه مدت منحيث سخنگوى، سپس وزير امور داخلۀ و هنگام فروپاشى رژيم طالبان به صفت والى و رئيس تنظيمۀ هرات ايفاى وظيفه ميکرد.

    ملا نورالله نورى باشندۀ ولسوالى شاه جوى ولايت زابل است، در ابتدا به حيث والى لغمان و بغلان و بعداً به صفت والى بلخ و رئيس تنظيمۀ شمال اجراى وظيفه مى نمود.

    ملا فاضل ساکن ولايت ارزگان است که قوماندان برجستۀ نظامى طالبان بود و سپس در جريان رژيم طالبان، منحيث لوى درستيز در وزارت دفاع ايفاى وظيفه ميکرد؛ ملا فاضل به صفت قوماندان جنگى طالبان در شمال نقش مهم را ايفا کرده است.

    آنلاین : آوردن حکمتیار در قدرت و افزایش بحران سیاسی

  • قرار گزارش های امروز، هرسه این هیولا، گویا در تبادله با یک عسکر امریکائی، آزاد شدند و فعلاّ به قطر انتقال داده شده اند و بزودی به افغانستان انتقال داده میشوند، تا پهلوی برادران بزرگ شان در حکومت افغانستان به ملت ستمدیده این میهن خدمت کنند.

  • به نظرم اکثر نظریات اشتباه است, این جوان مرد را من در باره اش مطالعه دقیق نمودم , از تمام رهبران جهادی که گذشته این آدم بهترین آنها بوده.
    تشکر

    آنلاین : آوردن حکمتیار در قدرت و افزایش بحران سیاسی

  • اگرگلبدین بیاید او هر وقت با حزب وحدت هم پیمان بوده است و است وای به جان تاجک ها او خیلی از تا جک ها بدش میاید.
    از طالب ها کرده سگ گلبدین شرف دارد

    • سگ گلبدین شرف دارد به این دلیل که از تا جیک ها بدش می آید وبا هزاره ها متحد می شود !! چی وجدانی . معلوم است که توخود یکی از سگان زنجیری گلبدین هستی وگرنه درمورد این قصاب کابل چنین ابلهانه سخن نمی گفتی .

  • سلام به همه.
    من هزاره نیستم من پشتون اصیل بوده و افتخار دارم که در سیاست قوی تر تاجیک هزاره و اوزبکی هستیم وکر نه گوش کو.

    ما سه دفعه هزاره را خر ساختیم.
    1 معاهده حزب وحدت با حکمتیار صاحب.
    2 معاهده حزب وحدت با طالبان .
    3 معاهده حزب وحدت با دولت کرزی که به کرزی رای دادند که به زور هزارگی ها بود که کرزی ریس جمهور شد.

    سه مراتبه هم تاجیک ها خر ساخته سوار شدیم.
    1 معاهده طالبان با احمد شاه مسعود اگر اعتبار نمیکنی بیبین کست ان در یو تو ثبت شده است که احمد شاه مسعود همرای جنرال داود که کشته شد یکجای بود در مره که در نزدیک های میدان.
    2 همین استاد سیاف را ما دستوری در بین تاجیک ها روانه کردیم تا هزاره هارا بگاید و تاجیک ها نگذارد که با هزاره و اوزبک متحید شوند.
    3 اونه خر چاق ما مارشال صاحب فهیم جان اخون بی بی چطور سوار شدیم.
    باز که شیشتیت میگوید اوغان خر است گپ زده نمیتواند تو بو گو ما خر هستیم یا شما .
    خواهشمندم که قهر نشوی و ارام صحبت بکو اوغای پارسی وان.

    این بود به جواب فرشید جان.

  • وطنداران سلام.

    گوش بکو شما را میگویم خوب گوش کو او گوش تان را باز کنید.

    تاجیک تو برو گم شو در تاجیکستان تو را به افغانستان چه ربط است تو تاجیک هستی اونه تاجسکستان تان.
    اوزبگ تو برو گم شو به ازبکستان ارامی ها چنجالی مردم هستید کاشکی چندان چیز باشید چهار خانه هستید.
    هزاره مردار خور تو بی تاریخ بدون سند هستی که از کجا امدی معلوم هم نیست ما اول میگوم که تو برو گم شو در مغلستان ترکمنستان و یا چین اگر از نگاه مذ هب میگی برو تو در ایران منافق خود قواره تان در خاک.
    افغانستان سر زمین پشتون است او بوده ما زور خود را به تمام دنیا نشان داددیم امریکا به رضایت تسلیم ما نشده بلکه به زور تسلیم کرده ایم او گویش را برایت میکشیم او باز شما تماشاه بکو.
    په درناوی تره کی

    • ترکی صاحب
      خیراست عوض گوی امریکایی کمی نصواربکش. بازاگردرنصوارنشه نمیشی عوض گویی امریکایی رامیکشی در دریایی کابل برو اونجا مرداری بسیاراست کلیشه بکش. وکسپ پدری ات راادامه بده هاهاهاهاهاهاهاهاهاها

    • به پاسخ عمری !
      بگذار به زبان خری خودن گپ بزنم چرا که تو زبان آدم را نمی فهمی.
      بسیار خوب، قبول که تو آدم های خود فروخته را خر ساختی وگاییدی. اما از خودت بگو که بیش از سی سال است به وسیله ی پنجابی های پاکستانی خر ساخته شده ای و گاییده شده ای وهنوز زیر پای آن ها خوابیده ای. حرف دیگری هم داری ؟ یا این که شرم وحیارا بوسیده وکنار گذاشته ای؟

    • عمری بچیش امی گبی تو راست است سه دفعه سران شما پشاتین سران هزاره را گول زد و سه دفعه هم سران تا جیک را بچیش ایرا هم قبول کن که سران شما خیلی به نامردی با سوگند و قسم بالای قران مزاری را شهید و کرزی هم سوگند دست نا پاکش را بالای قران گذاشت که مه به تعهد خود وفا میکنم ولی نکرد . من به مسلمانی شما بیخی در شک هستم و فارسی زبانها که راستی بعد ازین هوشیار شود ودر بین خود شان اختلاف نکند اگر باز یک شیطان پشتون امد این دفعه عبدالله عبدالله و یک شیطان دیگرش امد محقق را گول زد باز بد بختی از نو شروع میشود .

      آنلاین : http://http://empiresalliesfre...

  • او بیعقل قسم را که کشیده ا ست اصلا معنی سیاست را تا هنوز نفهمیدی اگر شما سیاست را میفهمیدید به راستی چندین صد سال است که شما را سوار شدیم تا هنوز هم کجاه است.
    من سیاست را برایت معنی کنم که تو بدانی یعنی چه.
    به هدف رسیدن به هر شکل که میتوانی عبارت از سیاست است.
    قسم یک نفر مهیم است یا زندگی هزاران نفر اگر مرد هستید شما فارسی زبانها بیا در میدان مثل نر واری گپ بیزن و نگریز باز اگر گوریختی مورداری نکو.
    زوی گپ را در نا موس نبر بیغیرت.
    من هر حرف را که میگویم طرف من مرد ها است نه سیاسر ها به سیاسر ها سراپا احترام.

    • به پاسخ خرزی !
      تو هنوز زیر پای پنجابی ها خوابیده ای ؛ هر گاه اززیر پای آن ها بیرون شدی و صفت مردی پیدا کردی آن وقت لاف وپتاق بزن.

  • بجواب عادل جان .
    اول سلام.
    هرکاه ما پشتون ها با کسی قسم یا قران میکنیم وقتکه شب شد بخیر گذشت غسل نمیکنیم لهذا جان ما ناپاک است در انصورت نه قسم اعتبار دارد ونه قران چون وضو وغسل نداریم و جان ما مردار است.
    اگر شما قران را به زبان خود بخوانید یعنی به پارسی نه به عربی باز میفهمی که قسم یعنی چی.
    و کرزی که قسم کرد جان اش نا شسته بود ها ها ها ها لری شه ماما.

  • ازسخنان لهو ولعب آقای عمرزی ومخالف ملعونش اگر بگذریم حزب اسلامی افغانستان بحیث ستون فقرات جهاد ملت افغانستان چه درزمان شوروی ها وچه هم حالا حق بزرگی بالای ملت افغانستان دارد بدون درنظر گرفتن حزب اسلامی افغانستان که به هیچ قوم ونژاد وحتی مذهب خاص تعلق ندارد هیچگاه صلح وآرامی برقرار نخواهد شد. ان شاء الله که قوای صلیبی خاک مقدس مارا ترک گفته وتمام مومنین ومجاهدان حقیقی صف خویش را فشرده ساخته ودرراه اعمار وبازسازی این کشور جنگ زده تشریک مساعی نمایند روزهای آن خیلی نزدیک شده است

  • از آمدن حکمتغارخیلیهاخوشحالم چون ایشان سابقۀ مفعولی دارند حتمی حقوق همجنسگرایان درکشور بهبود یافته وایشان بدون شک همامکونه که از اسلام عزیز دفاع کردند از مفعولین وفاعلین دفاع خواهند کرد زیرادفاع از حق فریضه است

    • عمر زی جان عاقل ! واقعن که رند بچه ی کابل هستی .... معنای سیا ست را ازتو باید آموخت. همچنان بخواب زیر پای پنجابی تا دوکتورای سیاست را به دست آوری.. زن و خواهر و مادرت را نیز بخوابان تا به صورت خانوادگی سیاست را خوب بیاموزی.... راستی که غیرت را باید از شما آموخت....

    • فکر کنم فرشید نام .

      از جمع کاسه لیسان ایرانی اند و همجنس گرا های انجا باشند از این رو نام و نشان و خوردن و پوشیدن... همه را از انان تقلید موووووکوووونه

    • به خرزی خان که این بار نام خودرا ننوشته است:
      ایران وپاکستان بادار تو هردو در مصیبت های کشور ما دست دارند. بنابران من به حیث یک فرد وطندوست هردو را محکوم می کنم. اما همجنسبازی هم از افتخارات فرهنگی اجداد تو به شمار می آید. به قندهار نگاه کن که در تاریخ همجنسبازی چی مقامی دارد؟ را ستی ایرانی ها نیز در این مورد نقش تشویق کننده داشتند زیرابا پروراندن بچه هایی چون احمد شاه دردربار نادر افشار؛ فرهنگ همجنسبازی را در قندهار به سطح رسمی تقویت کردند. از برکت همجنسبازی بود که شما صاحب لوی بابا شدید. پس نباید علیه فرهنگ پربرکت خود سخن بگویی .

  • فرشید جان قند چطور هستی
    قهر نشو اغا یک چند روز کدی ما باش نو باز امخته میشی ها ها ها.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس